چه خبر از اون آدماي بي نشون
که نيمه ي شب ها واسه دلشون
توي کوچه هاي شهر مي خوندن
رضا تو کجايي،رضا چه بلايي
تو عالم مستي بغضو مي شکوندن و
قصه ي وفا رو مي خوندن
رضا هاي هاي،رضا آخ گل مايي،رضا
تسکين دلم باش ای یار!
تو كه توی دل من جا داری
من آیینه بیدارم، تو سایه روشن این دیداری
حرفی بزن ای سنگ صبور،
که تیرگی رو ازم بر داری
حالا منم اينجا واسه دل تنگم
توي کوچه هاي شهر مي خونم
اين گوشه ي دنيا ياد تو هستم و
مثه شمع نيمه جون مي مونم
يا بار سفر را بردار
يا که بي تو بي نشون مي مونم