negin:-
پسندها
2,800

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلــ ــــم واسه اول دبستان تنگ شده
    که وقتی تنــ ـها یه گوشــ ـه حیاطــ ـــــ مدرسه وایسادی...
    یه نفر میاد و بهت میگه:میای باهم دوســ ـــــــت شیم...
    اوهوم پس بزن بریم به سرعت برق و باد بزن بریم از اینجاا
    میسی میسی :gol:
    من که نمیتونم خو حریفت بشم :redface:
    باور کن این پیامو کلی وقت پیش فرستادم منتظر جواب بودم اومدم دیدم نرسیده فک نکنی حواسم نبوده ها :cry:
    سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    چطوری شما؟
    یره چه خبر؟
    واسه آفهایی که گذاشتی ممنون
    اوهوم اون سفیده هم خیلی توپه ایووول چون تو اونو انتخاب کردی پس با سفیده بریم چوطوره؟
    ایوووول عجب چیزااایی بودااا ببین من اولی و اخری و انتخاب میکنم اون قرمز اخریه خیلی توپه حالا برا اینکه خوشال باشم تو هم تو این زمینه سهیم بودی بین این دوتا یکیشو انتخاب کن:smile:
    ایوووول بین اون بنفشه و اون اخریه یکیشو انتخاب کن خودت که هم من انتخاب کرده باشم هم خودت دیه
    رو چشام ولی خب ماشینایی که میفرستی همشون قشنگن چون خوش سلیقه ای انتخابش سخته:redface:
    راستی میسی برا تبریک قشنگت منم بهت تبرررریک میگم :gol:
    سلام سلام :w16:
    میسی میسی خوبم شما خوب باشی بهترم میشم ;)
    اره درسته بیا ولی کم بیاا دیگه منم همین کارو میکنم

    پاییز را دوست دارم به خاطر غریب و بی صدا آمدنش / رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده اش / خش خش گوش نواز برگ هایش / صدای نم نم باران های عاشقانه اش / پاییز را دوست دارم به خاطر رفتنش / خیس شدن زیر بارانش !!!
    پاییزت مبارک :gol:
    سلام سلام :w16:
    چطوری خوفی خوشی؟ سالمی سرحالی؟؟ هوم؟
    اره داره تابستون تموم میشه نکنه بذاری بری دیگه نیای ماشین سواری هااا نکنه اینکارو بکنیاااا :(
    راستی برا اون عکسی که فرستادی میگم چن بار بهت گفتم با این ماشینه نریم بیرون گوش نکردی دل مردم خب اب میشه گناه دارن نیگا کن چه جور خیره شدن :D
    راستی خیلی دلم برا ماشین بازی تنگ شده هااا :redface:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/404745-بیا-تو،-خاطره-اولین-روز-مدرسه-ت-رو-تعریف-کن-و-برو?p=5555415#post5555415
    اگر بگریی مرا می گریانی

    اگر لبخند بزنی مرا شاد می کنی

    اگر تنها باشی حرفهای دلم کنارت می نشیند

    اگر فریاد برآوری کلام من پژواک فریاد توست

    نه فقط کلام من که من خود نیز با تو همفریاد خواهم شد



    هیچ کس جز خدای علیم نمی داند که تا چه پایه دوستت دارم

    هیچگاه خود را از تو جدا نخواسته ام

    که مرگ را بر این جدایی رجحان می نهم
    اشک رازي‌ست
    لب‌خند رازي‌ست
    عشق رازي ست

    اشک آن شب لب‌خند عشق‌ام بود.

    قصه نيستم که بگويی
    نغمه نيستم که بخوانی
    صدا نيستم که بشنوی
    يا چيزی چنان که ببينی
    يا چيزی چنان که بدانی...

    من درد مشترک‌ام
    مرا فرياد کن.

    درخت با جنگل سخن‌می‌گويد
    علف با صحرا
    ستاره با کهکشان
    و من با تو سخن‌می‌گويم

    نام‌ات را به من بگو
    دست‌ات را به من بده
    حرف‌ات را به من بگو
    قلب‌ات را به من بده
    من ريشه‌های تو را دريافته‌ام
    با لبان‌ات برای همه لب‌ها سخن گفته‌ام
    و دست‌های‌ات با دستان من آشناست.

    در خلوت روشن با تو گريسته‌ام
    برای خاطر زنده‌گان،
    و در گورستان تاريک با تو خوانده‌ام
    زيباترين سرودها را
    زيرا که مرده‌گان اين سال
    عاشق‌ترين زنده‌گان بوده‌اند.

    دست‌ات را به من بده
    دست‌های تو با من آشناست
    ای ديريافته با تو سخن‌می‌گويم
    به‌سان ابر که با توفان
    به‌سان علف که با صحرا
    به‌سان باران که با دريا
    به‌سان پرنده که با بهار
    به‌سان درخت که با جنگل سخن‌می‌گويد

    زيرا که من
    ريشه‌های تو را دريافته‌ام
    زيرا که صدای من
    با صدای تو آشناست.
    دوباره من و یک دنیا پر از خاطره
    دوباره دلم تنگ است
    به اندازه یک گل پژمرده
    به اندازه سوز و تب دشت باران خورده
    به اندازه اندوه مرغ قفسی
    دوباره صورتم نم اشک را حس کرد
    دوباره باران را به انتظار نشسته ام
    دوباره درد را به مدارا نشسته ام
    دوباره دل شوره را به دل نهفته ام
    دوباره می خواهم به سوی تو بیایم
    دوباره دلم هوای تو را کرده است
    کاش میشد همیشه از تو بنویسم
    کاش میشد همیشه با تو بمانم
    کاش میشد همیشه در تو طلوع کنم
    تا غروبت را به انتظار ننشینم
    کاش پرواز دوباره ها به اندازه ای کاش های دلم پر میگرفت
    طنین یادت در طپش قلب عاشقم را به نظاره منشین
    این دل از تو سخن میگوید
    بشنو تمام آنچه را که فریاد میزند
    در پس ثانیه های اضطراب
    در پس امواج خروشان بی دوامی
    سکوت من پر از صداست
    شنیدنی ترین سکوت های من نثار تو باد
    آن قدر پروانه وار است دلم که تنها تو را میخواند
    گوش به جانم بسپار
    میخوانمت به شوق جان
    تمام عاشقانه هایم از برای تو باد
    در این شب سرد
    تنها صدایی که از درون قلب خسته ام میشنوم
    سکوت عشق توست...
    اندیشیدن به تو گرانبهاترین سكوت من است

    طولانی‌ترین و پرهیاهوترین سكوت ....

    تو همیشه در منی مانند قلبِ ســــــــاده‌ام
    دلم براي كسي تنگ است

    كه آفتاب صداقت را

    به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

    دستهاي سپيدش را

    به آب مي بخشيد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه چشمهاي قشنگش را

    به عمق درياي واژگون مي دوخت

    وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

    دلم براي كسي تنگ است

    كه همچو كودك معصوم

    دلش براي دلم مي سوخت

    و مهرباني را

    نثار من مي كرد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه در شمال ترين شمال

    دنیاست

    و من دلم برایش

    تنگ است دلم براي كسي تنگ است

    كه آفتاب صداقت را

    به ميهماني گلهاي باغ مي آورد

    دستهاي سپيدش را

    به آب مي بخشيد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه چشمهاي قشنگش را

    به عمق درياي واژگون مي دوخت

    وشعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند

    دلم براي كسي تنگ است

    كه همچو كودك معصوم

    دلش براي دلم مي سوخت

    و مهرباني را

    نثار من مي كرد

    دلم براي كسي تنگ است

    كه در شمال ترين شمال

    دنیاست

    و من دلم برایش

    تنگ است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا