برگان آفت زده ی زرد، دست در دست باد می خواند و می رقصد
برگان فرسوده ی قهوه اي، طاق نصرتی را می سازد
برگان نیمه جان سرخ، فرش قرمزي را می گستراند
باران با مروارید هاي ریز و درشت شیشه اي اش،گیسوانم را تزیین می کند
نسیم به گونه ام بوسه می زند
و خش خش بی امان پاییز زیر قدمهایم، زیباترین ملودي عالم را می نوازد
در این محفل خاص و رویایی
اندیشه هاي ابریشمی ام جانی تازه می گیرد
تمام فکر و ذکرم را به سمت و سوي تو سوق می دهد
قلم را به فرمان قلبم در می آورد
و احساسی ترین کلمات را بر انگشتانم رهنمون می کند
من سرمست این همه زیبایی، به معیادگاه عشقم( کلبه محبت) پناه می برم
تک تک واژگان را در آغوش قلمم جاي می دهم
و بر روي تن سپید کاغذ، مهربان ترین نثرها را مکتوب کرده
تقدیم چشمانت می کنم
نارنین جمشیدی