MOΣIN
پسندها
4,553

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • البته من اصلا در حدی نیستم که بخوام شعری رو نقد کنم ولی
    فکر کنم فقط یه کوچولو مشکل وزنی داره همین
    واقعا فقط کلمه ی آخرو میبینی؟؟؟؟ای بابا:razz:
    شانس آوردم سعید تریسر نیست وگرنه حتما تا حالا هزاربار پیدا و نهان! هشدار داده بود!!!!:D
    واقعا فقط کلمه ی آخرو میبینی؟؟؟؟ای بابا:razz:
    شانس آوردم سعید تریسر نیست وگرنه حتما تا حالا هزاربار پیدا و نهان! هشدار داده بود!!!!:D
    مرسی
    احساست واقعا قشنگه همونطور که گفتم
    انتقاد پذیرم هستی؟؟
    وای من تازه فهمیدم اون تاپیک مشاعره با اشعاره حافظه
    فکر کردم مشاعره معمولیه
    از استاد شهریار و رهی هم شعر گذاشتم:cry:
    آره خوب
    بعضی وقتا اصلا تمیشه حق مطلبو رسوند
    دقیقا یادم نیست کدوم شعرمو واسه شما فرستادم
    ولی واقعا دوست دارم شعرام نقد بشه اونم توسط کسایی که زیاد شعر میخونن
    ا
    شعرای من که دمده س!
    فقط خودم این سبکو دوست دارم و آدمای قدیمی و تعداد کمی از امروزیا:redface:
    بازم مرسی از لطفت
    حتما نوشته های شمام مثله احساستون قشنگه;)
    نه اینجوریام نیست شما به من لطف داری و البته داری شکسته نفسی میکنی
    :D
    من از متنای دلتنگی و عاشقانه خیلی خوشم میاد
    شعرامم اکثرا عاشقانست
    بازم هرطور دوست داری
    آهان از سر دلتنگی....
    اگه دوست داشتید خوشحال میشم بخونمشون
    البته اگه دوست داشتید و وقت داشتید:redface:
    دقیقا
    من اصلا قصد توهین به کسی رو ندارماااااا
    ولی بعضیا هرمتنی رو با شعر نو اشتباه میگیرن!
    البته سلیقه ایه
    ولی من واقعا اون لذتی رو که از شعر و موسیقی سنتی میبرم نمیتونم با شعر نو و موسیقی پاپ مقایسش کنم
    شما شعرم میگید؟؟
    نه بنده خداها تقصیری ندارن
    فقط شعر نو با گروه خونی من سازگار نیست:redface:
    ممنون معین عزیز بابت مشاعره ی امشب
    خیلی وقت بود به اون تاپیک سر نزده بودم چون حال و هواش عوض شده بود
    بازم مرسی
    مرو ای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای يار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    مروای دوست مرو اي دوست
    بنشين با من و دل بنشين تا برسم مگر
    به شب موی تو
    تو نباشی چه اميدی به دل خسته من
    تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو

    مروای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای يار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    بنشين تا بنشانی نفسی آتش دل
    بنشين تا برسم مگر به شب موي تو
    تو نباشی چه اميدی به دل خسته من
    تو که خامو شي بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو
    چه کنم با دل تنها که نشد باور من
    تو و ويرانی خاموشي کوهم اگر چه کنم با غم تو

    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من ای دل من
    بابا ببین اینجا چه خبره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بابا پروفت کف لوزالمعدم
    کنارم هستی واما دلم تنگ میشه هر لحظه
    خودت می دونی عادت نیست فقط دوست داشتنه محضه
    کنارم هستی وبازم بهونه هامو میگیرم
    میگم وای چقدر سرده میای دستا تو میگیرم
    یه وقت تنها نری جایی که تنهایی میمیرم
    از اینجا تا دم در هم بری دلشوره میگیرم

    فقط تو فکر این عشقم تو فکر بودن با هم

    محاله پیش من باشی برم سرگرم کاری شم

    میدونم که یه وقتایی دلت میگیره از کارم
    روزایی که حواسم نیست بگم خیلی دوست دارم
    تو هم مثل منی انگار از این دلتنگی ها داری
    تو هم از بس منو می خوای یه جورای خود ازاری
    کنارم هستی انگار همین نزدیکی هاست دریا
    مگه موها تو وا کردی که موجش اومده اینجا


    قشنگه رد پای عشق بیا بی چتر زیر برف
    اگه حال منو داری میفهمی یعنی چی این حرف
    تمام زندگيم را دلتنگي پر کرده است...

    دلتنگي از کسي که دوستش داشتم و عميق ترين درد ها و رنجهاي عالم را در رگهايم جاري کرد !

    درد هايي که کابوس شبها و حقيقت روزهايم شد٬ دوری از تو حسرتي عميق به قلبم آويخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهاي دردناک داغ ستم پوشاند .

    دلتنگی براي کسي که فرصت اندکي براي خواستنش ٬ براي داشتنش داشتم.

    دلتنگي از مرزهايي که دورم کشيدند و مرا وادار کردند به دست خويش از کساني که دوستشان دارم کنده شوم .

    در انسوي مرزها دوست داشتن گناه است ٬ حق من نيست ٬ به اتش گناهي که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند
    رنجي انچنان زندگي مرا پر کرده است٬ آنچنان دستهاي مرا از پشت بسته است٬ آنچنان قدمهاي مرا زنجير کرده است که نفسهايم نيز از ميان زنجير ها به درد عبور مي کنند . . .

    دوست داشتن تو چنان تاوان سنگيني داشت که براي همه عمر بايد آنرا بپردازم ... و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .
    همه عمر ٬ داغ تو بر پيشاني و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .

    تو نمايش زندگي مرا چنان در هم پيچيدي که هرگز از آن بيرون نيايم. . . آنقدر دلتنگ دوريش هستم .. آنقدر دلتنگ سرنوشت خويشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو هستم که همه هستيم را خوره بي کسي و تنهايي مي جود
    به او نگاه مي کنم ٬ به او که چون بهشت بر من مي پيچد و پروازم مي دهد .

    به او که لبهايش از اندوه من مي لرزند .

    به او که دستهاي نيرومندش ٬عشقي که سالها پيش اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من مي نوشاند . . . . .

    به او که چشمهايش در عمق سياهي مي خندید و دنيايم را ستاره باران مي کرد.

    به او که باورش کردم و دل به او باختم
    به او که دلم مي خواهد در آغوشش چشمهايم را بر هم بگذارم و هرگز ٬ هرگز ٬هرگز به روي دنيا بازشان نکنم .

    به او که تکه اي از قلب مرا با خود خواهد برد

    به او که مرزهاي سرنوشت ٬ سالها پيش دوريش را از من رقم زده است. سراسر زندگيم را اندوهي پر کرده است که روزها و ماهها از اين سال به سال ديگر آنها را با خود مي کشم و ميدانم که زمان ٬ شايد زمان ٬ داغ مرا بهبود بخشد ولي هرگز فراموش نخواهم کرد که از پشت اين ديوار شيشه اي نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من ای دل من
    مرو ای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای يار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    مروای دوست مرو اي دوست
    بنشين با من و دل بنشين تا برسم مگر
    به شب موی تو
    تو نباشی چه اميدی به دل خسته من
    تو که خامو شی بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو

    مروای دوست مرو ای دوست
    مرو از دست من ای يار که منم زنده به بوی تو
    به گل روی تو
    بنشين تا بنشانی نفسی آتش دل
    بنشين تا برسم مگر به شب موي تو
    تو نباشی چه اميدی به دل خسته من
    تو که خامو شي بی تو به شام وسحر چه کنم
    با غم تو
    چه کنم با دل تنها که نشد باور من
    تو و ويرانی خاموشي کوهم اگر چه کنم با غم تو

    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من اي دل من
    چه کنم با دل تنها چه کنم با غم دل
    چه کنم با اين درد دل من ای دل من
    دو تا چشمام همه جا دنبال تو مي گرده
    با نبودنت دلم با غصه ها سر كرده

    شب و روز در پي تو من همه جا رو گشتم
    يكي گفت غصه نخور اون داره بر مي گرده

    زندگي با عشق تو رنگ ديگه داشت برام
    رفتي و بدون تو تلخ شده روز و شبام

    دل من با هيچ كسي نمي تو نست خو بگيره
    شب و روز منتظر و چشم به رات مونده نگام

    كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
    همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود

    كاشكی مي شد دوباره باز هم و پيدا بكنيم
    سفره عشق مونو با هم ديگه وا بكنيم

    كاش تو اين شهر غريب صداي آشنا بياد
    دل من هواتو كرده فقط هم تو رو مي خواد

    كسي مثل تو نشد كسي مثل تو نبود
    همش از خدا مي خوام كه بيايي زود زود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا