طفلک بیچاره

خب پس زیادی نگرانین بعدا میفهمین چقدر الکی نگران بودین من ترم اخر که کلا با امتحانا حال میکردم میرفتم سر جلسه حتی یه کلمه هم اضافه تر توضیح نمیدادم بلدم نبودم کلا نمینوشتم میومدم بیرون بچه ها با کلی نگرانی میگفتن فلان سوال رو چی نوشتی میگفتم هیچی ننوشتم اینطوری میشدن

بعضی سوالا هم یه سوال میکرد ایا میشود فلان کارو برای بهبود کرد بعد میگفت اگه اره چطور بعد من مینوشتم خیر

دوتا رو شک داشتم پاسم کنه استاد که پاس شد البته نمرم بد نشد بقیه رو که خوب دادم و تموم شد