اگه من عاشق دیوار بودم ترک میخورده یک پنجره میشد
اگه غم چشامو ایینه می دید دلش درگیر این منظره میشد
اگه تنهاییمو به شب میگفتم همه شهر برام بیدار میکرد
اگه با کوه درد و دل میکردم صدامو لاقل تکرار میکرد
نشون میدی به من بی اعتنایی تو رو میخوام
ولی به چه بهایی شاید با مهربونی زیادم
خودمو اشتبامو توضیح دادم
منم اونکه میون شب تیره نتونست
هیشکی امید رو ازم بگیره
همون که با نگاهش به تو فهموند
میشه مغرور بود اما نرنجوند
می رم جایی که گریه ام بی صدا شه
فراموش کردنم آسون نباشه
از این تقدیر میلرزه وجودم
من امتحانمو پس داده بودم