mani24
پسندها
36,354

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • باران؛
    دلیل ِ خنده های تو بود!
    وقتی که شانه به شانه ی دلم قدم می زدی،
    و من اشکهای شوقم را پنهانی پاک می کردم...

    آری؛ تو نمی دانستی
    چه لذتی دارد تنهایی ِغمنامه ی این دل را
    با خنده های پاك تو شستن ...

    حالا؛
    هرچه شد پاي تو!


    باران...
    یعنی که تو برمیگردی!
    پاییز هم چمدانش را بست رفت
    پشت پرچین حیات دیدم
    یک گل از جنس زمستان رویید
    تو اگر دیدی !
    با دست محبت بچینش
    و به گلدان یلدایت بنشان
    باشد که به حرمت زیبایی گل و گلدانت

    همه ثانیه هایت

    آرام...

    بلند..

    سپید. ..
    عشق من

    وقتی اغوش تو را مامن گاه عاشقانه ها یافتم ......زندگی را یافتم ...

    عشق را در چشمان همیشه بهاری تو یافتم ...

    شمیم احساس نگاهت را به دور پیچک اغوشم میپیچم

    و دل را در گرو شکوفه های همیشه بهاری دلت میسپارم ....

    نگاهت را عاشق میشوم ...

    نامت را همیشگی قلبم بر لبانم جاری میسازم ....

    عهدی میان من و تو ....

    عهدی از عشق ...که شاهدانی به سان کوچه ها ....باران ..ستارگان ..مهتاب ....شب و روز را به خود دیده است ...

    من ......دختر دریا ......

    عاشقانه نگاهت را به جان میخرم ........من دختر فروردین ....دختر بهار همیشه عاشق ....

    بهار نگاهت را زندگی ام و دیگر فصل ها را اتمام زندگی ام برای همیشه میدانم ...

    دوستت دارم ..

    زندگی من ...

    :gol:






    اری


    برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......
    عشق من

    اوای زندگی من توئی ......

    قلب من ......نفسهای من توئی .....

    تپشهای قلبم زاده ی احساس درون توست ......ای شایسته همه ی زیباترین عاشقانه ها ...

    ببین ......این منم که با تو یکی شده ام در در تب و تاب عشق لبریز میشویم از بوسه های امیخته از حرارت ...

    چشمانمان مست از نوازش .......

    بمان ......که ماندنت مرا جانی دوباره است ای سرچشمه ی همه ی عاشقانه ها .......

    شاهزاده ی من ......



    با من بیا پسر دریا ...


    با من بیا عشق من ....


    با من بیا به درون همیشه عاشقم ....


    با من بیا ای همدم تک تک ثانیه های زندگی من .....



    با من بیا ای بهانه ی من برای زندگی ...


    قلب من از تو مینویسد .......تو را میخواند و از سرنوشت تو را میخواهد ......


    شاهزاده ی من

    از همان روزی که پایت را از زندگی ام پس کشیدی

    زندگی ام دگر پا نگرفت ...
    خــــــــــــدای من !

    نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی …

    میــــــــان این دو گمم !

    هم خــــود را و هم تــــــو را آزار میدهم …

    هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنـــــــــی باشم که تو خواستی و

    هــــــرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهـــــــایم کنی …

    آنقدر بــی تو تنهــــــا هستم که بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !

    خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت رهـــایم نکن... !
    در گلویم بغضیست

    مرد که گریه نمی کند !

    خدایا !

    خلوتگاه کجاست ؟

    تا کسی نبیند

    مرد هم گریه می کند !

    ﺣﻘﻴﻘﺖ "ﻣﻦ " ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼـــــﻪ ﺩﺭ ﻧـــــﻮﺷﺘﻪ ﻫـــــﺎﯾﻢ ﻣـــــﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ، " ﺗﻠـــــﺨﺘـــــﺭ " ﺍﺳﺖ ! ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺭﻓﯿـــــــﻖ...
    ﺣﻘﻴﻘﺖ "ﻣﻦ " ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼـــــﻪ ﺩﺭ ﻧـــــﻮﺷﺘﻪ ﻫـــــﺎﯾﻢ ﻣـــــﯿﺨﻮﺍﻧﯽ ، " ﺗﻠـــــﺨﺘـــــﺭ " ﺍﺳﺖ ! ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﺭﻓﯿـــــــﻖ...
    بعضی اوقات دلت گرفته

    ولی چیزی واسه نوشتن نداری

    یه بغض تو گلوته

    ولی دلیلی واسه گریه کردن نداری

    یه درد تو دلت داری

    اما یه هم درد نداری...........



    قـَـد کشـــیده ای،
    تا ناکجــایـــی که ســَر در نمــی آوری؛
    از کجـــآ بـــودن ِ من!

    دوست داشتنـَـت را از سر ِ راه نیـــآورده بــودم
    که حــالآ بـُگـــذارم
    زیر قــدَم هــای ِ قــَد کشیـــده ات
    لگـــدمــآل شــود...

    باید دوست داشتنــَت را بغــــل بگیــرم و
    بگـــذارم ات و
    بگـــذرَم!

    همـــآن دو ســه تا بــــآران
    همـــآن یـک بوســـه
    همیـــن که شاعـِــر شـــده ام حـــالآ،
    عــُـمری را
    کفایــَت می کند!
    دوست عزیزم ما را همراهی کن
    .
    .
    .
    من برای گریستن، به آغوشت محتاجم


    اطلاع رسانی یادتون نره
    کجایی یار من ....
    این عشق ......قلبمان را بهاری کرده است ....

    در رویایی عاشقانه هستم .......چشمانم را میگشایم ........عشق را در چشمان همیشه بهاری تو میبینم ....

    من ....تو را میخوانم ......به دنبال نجوای عاشقانه تو میگردم ....و نگاهت را میابم که مرا پر ازبوسه های عاشقانه میکند ...

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی ترنم وجود من ؟؟ نفسهایم ازتوست .........تکیه گاهم از وجود پر از شعله های عشق توست ...

    من را جانی دوباره ببخش ......زندگی من .....

    عشق من

    اوای زندگی من توئی ......

    قلب من ......نفسهای من توئی .....

    تپشهای قلبم زاده ی احساس درون توست ......ای شایسته همه ی زیباترین عاشقانه ها ...

    ببین ......این منم که با تو یکی شده ام در در تب و تاب عشق لبریز میشویم از بوسه های امیخته از حرارت ...

    چشمانمان مست از نوازش .......

    بمان ......که ماندنت مرا جانی دوباره است ای سرچشمه ی همه ی عاشقانه ها .......

    شاهزاده ی من ......


    با من بیا پسر دریا ...


    با من بیا عشق من ....


    با من بیا به درون همیشه عاشقم ....


    با من بیا ای همدم تک تک ثانیه های زندگی من .....



    با من بیا ای بهانه ی من برای زندگی ...


    قلب من از تو مینویسد .......تو را میخواند و از سرنوشت تو را میخواهد ......


    شاهزاده ی من


    :gol:


  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا