mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در چشمانم بنگر
    تا بدانی
    نگاهت تنها
    ارامش دهنده
    قلبم هست
    تنها نگاهت میتواند
    مرا جانی دوباره ببخشد
    دوست داشتن خدا زیباست اری
    و دوست داشتن کسی
    هم که
    همه دنیایت هست هم زیباست
    اما حس مالکیت را نمیشناسم
    حس خواستن را نمیشناسم
    تنها این روزها دلم کمی
    خواستنی میخواهد
    از جنس
    باران
    دوست داشتنی که
    مدت دار نباشد
    عشقی که
    بشود
    در اغوشش گرفت و
    ارام به این اندیشید
    تا اخرین لحظه کنارت میماند
    ارام لبخند بزن
    و من تنها
    تماشا میکنم
    و بی حرف
    چشمان بارانیم
    را پنهان میکنم
    هر بار که
    از تو میخواهم بگویم
    قلم ناتوان میشود
    و تنها
    میتوانم نامت
    را روی کاغذ بنویسم
    اما کسی نمیداند
    حتی قلم هم نمیداند چقدر
    برایم عزیزی
    باران میبارد
    قطراتش را با سخاوت بر گونه هایمان میریزد
    و ما
    را غرق خویش میکند
    اریباران تنها
    شاهد
    عاشقانه هایمان هست
    زندگی انجا زیباست که
    تو حضور داری
    انجا که
    دست در دستانم میگذاری
    و مرا
    با خود
    به شهری از جنس
    محبت و دوست داشتن میبری
    اری انجا شهر من و توست
    شهر از جنس نور و روشنایی
    هر لحظه قلبم نام تو را صدا میزند
    گاهی چه لذتی دارد
    وقتی میتوانم
    ارام سر بر شانه ات بگذارم
    و تمام غمهایم را از یاد ببرم
    زمستان به سرمایش میشناسیمش
    تابستان را به گرمایش
    پاییز را به برگ ریزانش
    بهار را به شکوفه هایش
    اما هنوز کسی
    معنای
    نگاهت را
    نشناخته
    خوب گوش کن ، من از حماقت زیر باران قدم زدن های یک عاشق می خوانمت و از دلتنگی های بی اندازه ی یک قاصدک
    دلتنگی های بی اندازه ی قاصدکی که سالها نشسته در مزرعه ای تا رهگذری بیاید و برود و یا صبحدم نسیم بویت را بیاورد ، بپرد و پرواز کند تا پشت پنجره ی اتاق منتظری .... خبر بیاورد آمدنت را...

    یا رب تو به آن یار بده آنچه که جوید
    توفیق هدایت بده ره سوی تو پوید
    یک بار دگر عشق مرا بر دلش افکن
    تا زان دل پر مهر گل عشق بروید...
    تبریک میگم بابت اینکه تو مسابقه برنده شدی
    امیدوارم تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی
    نشانه ها گفتند، همه چیز روبراه است. فال ها گفتند، عشق نزدیک است. خواب ها گفتند، خورشید، روشنی، چرخ اقبال. حافظ به خبر های خوب بشارت داد و حتی مولانا هم طعنه زد به شکستن توبه ی صد ساله. اما تنها تو می دانی و من که عشق همان قدر که سایه به سایه مان نفس می کشد و وسوسه می کند، همان قدر هم از ما دور است. سایه ی کم رنگ تردیدی که روی سر رویاهای ما افتاده هر بار در گوش مان می خواند که نه من دیگر سر به هوای رسیدن تو می شوم و نه تو سر به راه بودن من. اما کسی چه می داند درست است این راهِ از گذشته تا امروز برگشتی ندارد یا قرار نبوده که فردا های دور مان به هم گره بخورد. اما شاید فردای فردایی باشد جایی در ناکجا که بشود سرنوشت را از سر نوشت.

    خرید که می روی کمی میوه های خوش آب و رنگ برایم بخر. مثل آلبالو های سرخ رنگی که همچون گوشواره های کوچک روی گوش درخت های باغ می نشینند. مثل سیب های سبزی که از همان بچگی عاشقشان بودم. و مدام از خودم می پرسیدم: چرا همه فکر می کنند فقط سیب سرخ بوی عشق می دهد؟ و یا انگور. بله کمی انگور برایم بخر سبز و سیاهش هم فرقی ندارد. خرید که می روی برایم کمی هندوانه هم بخر. من عاشق روز هایی ام که میوه های رنگارنگ را جلویم می چینی. این بزرگترین نامردی ممکن است! تو دقیقا دست روی نقطه ضعف من گذاشتی. میوه های خوش آب و رنگ روی میز، عجیب وسوسه ام می کنند. و من تازه می فهمم درد آدم را وقتی به هوای میوه های بهشتی حوا بهشت را از دست داد. خب، من هم نمی خواهم از این بهشت رانده شوم اما میوه های روی میز را که می بینم... حالا نشان لیاقت را به تو می دهند. تو نقطه ضعف مرا خوب می دانی. قبول نیست. من تسلیم بهشتی می شوم که برایم ساختی. کمی کوتاه بیا. این نامردی است...
    زندگی را زیبا کن
    همانطور که
    خدایت برایت میخواهد
    بی خبر می آیی. یک گوشه از همین اتاق کز می کنی و خیره می شوی به چشم های خسته ام. انگار سال هاست می شناسمت اما نامت را از یاد برده ام. به هر کجا می روم تو هم می آیی. خودت تنهایی اما تنهایم نمی گذاری. حتی میان شلوغی و ازدحام آدم هایی که فقط از کنار هم رد می شوند و بی خبر می گذرند. بی خبر می آیی اما بی خبر نمی روی. همیشه قبل از هر بار رفتن، غمگین، نگاهم می کنی تا از رفتنت شوکه نشوم. به خاطر همین بودن های همیشگی ات ممنونم...
    انگاه که
    زندگی پر از توست
    انگاه که
    نامت بر لبانم جاری میشود
    اری
    زندگی را
    زیبا میبینم
    وقتی کنار تو میگذرد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا