mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • برای تو مینویسم زندگی من ........

    برای تو ئی که هر لحظه ام پراز وجود توست .....و با یاد تو میگذرد ....

    دستانت را لمس می کنم .........

    صورتت را نوازش می کنم .....

    تو را در اغوش می گیرم .....

    برایت از دلم میگویم .....

    از حرف هایی میگویم که قاصدک هایی از عشق را به همراه دارند .......


    عاشقانه میخوانم تو را ........در فاصله چشم دوخته ام به انتظار شب .....


    ستارگان منتظرند .......میخواهند اواز دلشان را که پر ترانه است از اسمانشان ببارند .....

    تو نیز ستاره ات را بخوان.....





    مرا نگاه کن .

    در فراسوی شب ........

    انجا که ستاره ها .......تمامیت خود را به مخاطبشان هدیه میدهند .....

    من نیز در اعماق شب ........تو را در اغوش می گیرم

    و عاشقانه هایم رابرایت باز می گویم .....


    دلم را که مرور میکنم

    تمام آن از آن توست

    فقط نقطه ای از آن خودم

    روی آن نقطه هم

    میخ میکوبم

    و قاب عکس تو را می آویزم.




    امشب

    رهگذر خاطره ها

    درکوچه باغ یاد توسیر می کند.


    او

    از پنجره چشمان تو

    شادی را

    آرزو را

    امید را

    احساس می کند.


    دنیا زیباست

    پنجره چشمانت را بازبگذار

    بگذار که این رهگذر خسته

    در هوای باغ امیدت

    نفسی تازه کند.
    لمس کن کلماتی را
    که برایت می نویسم
    تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
    تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
    لمس کن نوشته هایی را
    که لمس ناشدنیست و عریان…
    که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
    لمس کن گونه هایم را
    که خیس اشک است و پر شیار…
    لمس کن لحظه هایم را…
    تویی که می دانی من چگونه
    عاشقت هستم٬
    لمس کن این با تو نبودن ها را
    لمس کن…
    همیشه عاشقت میمانم
    دوستت دارم ای بهترین بهانه ام
    عزیز لحظه های منی

    اگر بیایی

    من دلتنگی هایم را بهانه می کنم

    تو هم دوری کسانی که دور نیستند

    در راهند

    رفته اند برای تاریکی هایت

    یک اسمان خورشید بیاورند

    یادت باشد

    من اینجا

    کنار همین رویاهای زودگذر

    به انتظار امدن تو

    خط های سفید جاده را می شمارم .

    میدانی!دلم میخواهد باران ببارد
    خیابان باشد؛
    آدمها نباشند؛
    چتری نباشد؛
    فقط تو باشی و دستانت.
    نگاهم کنی
    آب شوم از حرارت نفس هایت
    و باران خنکم کند.
    میدانی!
    دستان تو که باشند ؛
    همه چیز آرام و دلنشین است.
    همین که کنارم زیر نوازش آرام قطرات باران قدم بزنی
    دنیایی است که ؛ تمام دنیای من است
    اهسته تر بیا غوغا نکن که دلم

    با شور نفس های گرم تو بی تاب می شود...

    آهسته تر بیا، دلواپسم نکن

    برای خاطره بازی فرصت همیشه هست

    وقتی تو می رسی، احساس می کنم

    سکوت می شکند

    ثانیه ها گرم می شوند

    فاصله، از لای انتظار پنجره فرار می کند

    جایی برای کلام نیست

    خاطره، خود با تمام آنچه هست

    میان چشم های عاشق ماحرف می زند

    وقتی تو می رسی

    زندگی، با تو می رسد...

    احساس می کنم ما را درون هاله ای از عطر و آرزوانداخته اند....

    وقتی تو می رسی

    عاشق تر از همیشه ی حرف ها، حرف می زنم...

    شیرین تر از همیشه ی بغض ها، بغض می کنم...

    وقتی تو می رسی

    از شعله های سرکش نگاهت تنها خاکستری سرد به جا مانده
    اگر میتوانی حجم نگاه آتشینت را میان این خاکستر ها دوباره خلق کنی
    روی بودنم حساب کن ...
    میدانی!دلم میخواهد باران ببارد
    خیابان باشد؛
    آدمها نباشند؛
    چتری نباشد؛
    فقط تو باشی و دستانت.
    نگاهم کنی
    آب شوم از حرارت نفس هایت
    و باران خنکم کند.
    میدانی!
    دستان تو که باشند ؛
    همه چیز آرام و دلنشین است.
    همین که کنارم زیر نوازش آرام قطرات باران قدم بزنی
    دنیایی است که ؛ تمام دنیای من است
    اهسته تر بیا غوغا نکن که دلم

    با شور نفس های گرم تو بی تاب می شود...

    آهسته تر بیا، دلواپسم نکن

    برای خاطره بازی فرصت همیشه هست

    وقتی تو می رسی، احساس می کنم

    سکوت می شکند

    ثانیه ها گرم می شوند

    فاصله، از لای انتظار پنجره فرار می کند

    جایی برای کلام نیست

    خاطره، خود با تمام آنچه هست

    میان چشم های عاشق ماحرف می زند

    وقتی تو می رسی

    زندگی، با تو می رسد...

    احساس می کنم ما را درون هاله ای از عطر و آرزوانداخته اند....

    وقتی تو می رسی

    عاشق تر از همیشه ی حرف ها، حرف می زنم...

    شیرین تر از همیشه ی بغض ها، بغض می کنم...

    وقتی تو می رسی

    بیا زندگی ام .........

    بیا در اغوش ستاره ات .........

    مثال نم نم باران ........

    امشب شب ستاره هاست .....
    چه شبی است!

    چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،
    گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.
    می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.
    هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.
    چه می‌دانم؟
    خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛
    غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.
    هر قطره‌ی این باران،


    کلمه‌ای از آن سرودهاست.
    حساب روزهای بــــــی تــــــو از دستـــــم
    در رفته ســـــــــت..

    من همیشه با اعداد
    مشکل داشتم!!
    اما این را خوب می دانم:
    بی نهایت در بی نهایـــــــــــت،
    دلــــــــــم برایت تنــــــــــــــگ است
    فاصله ایست میان من و تو .......

    فاصله ای که دریا می نامند ........

    دریا می داند ......همه ی حرفهای دلم را ......زیرا او را محرم رازهایم خوانده ام .....

    بی قرارم....... بیقرار گرمای دستانت .....بیقرار اغوشت .......بیقرار نجوای عاشقانه ات در اغوشم .......

    زندگی من

    دریا را قسم گرفته ام .........که اگر روزی خبری از تو داشت مرا با بیقراری اش باخبر کند .......
    دیدن عکست تمام سهم من است

    از “تو “

    آن را هم جیره بندی کرده ام

    تا مبادا

    توقعش زیاد شود!!

    دل است دیگر . . .

    ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!

    وقتی نیستی تمام بی تو بودن ها را فیلم هایت ،عکسهایت برایم همدند ....
    نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن …

    ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد …

    کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد …

    کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم

    و دردهایم را به گوش تو میرساندم… بدون تو عاشقی برایم عذاب است

    میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم…

    کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم…
    میدانی که دوستت دارم ..........

    میدانی که تمام لحظات زندگی ام دلتنگت هستم ..

    دوستت دارم زندگی من .........



    وقتی تو نیستی …

    شادی کلام نامفهومی ست !

    و ” دوستت می*دارم ” رازی* ست

    که در میان حنجره* ام دق می*کند

    و من چگونه بی* تو نگیرد دلم ؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا