mani24
پسندها
36,493

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • تعداد،
    صورت مسأله را تغییر نمی­دهد
    حدس بزن
    چندبار گفته­ایم و شنیده نشده­ایم
    چندبار شنیده­ایم و
    باورمان نشده است
    چندبار...
    پدرم می­گفت:
    پدربزرگ­­ات، دوستت دارم را
    یک­بار هم به زبان نیاورد
    مادربزرگ­ات اما
    یک قرن با او عاشقی کرد


    شعر چيزي نيست
    لحنِ گفتن «دوستت‌ مي‌دارم» است
    من
    لال و كور و فلج و بي‌دست و پا شوم اگر
    شعر نتوانم گفت شايد
    اما
    دوستت خواهم داشت حتمن!


    بگو چند زمستان است؟
    در حیاط خلوت
    چشم به راهم بیایی
    توی گودی دست­هایم
    ها کنی…
    دلم یک بیراهه میخواهد و یک فریم ِ کهنه از تو ،
    که با تک تک ِ ثانیه های تعلقت به نبودن ،‌قابش بگیرم و خنده را از نگاهت بدزدم !
    عشق من

    در پناه شب مهتابی عشق ....انجا که عاشقان ..... کتیبه ی دلدادگی چشمان اسمان راقرائت میکنند ...

    من نگاهم به انتظار چشمان عاشقانه توست ......

    جز تو عشقی نخواهم که من عاشق توئم ....

    ای ارامش دمیده شده در دقایق من ..

    بر من بتاب ......ای ماه شب های من ......

    حک کن بر لحظه های زندگی ام حضورت را .....

    من ...لیلای تو ...امواج دریایی درونت را در خود میدانم و میکاوم .......شاید که دلتنگی ام را درمانی باشد ...

    مرا در تلاوت صفحه های عشق هم صا باش یار من .....

    کجایی یار من ؟؟؟ کجایی نم نم باران چشمان من ؟؟؟ دلتنگم ...

    زندگی من ..
    بیا ترنم وجود من ......


    ای درمان نگاه بیقرار من ......

    بیا و مرا به مامن گاه خوشبختی دعوت کن

    مرا به اغوش پر مهرت دعوت کن ...

    زندگی من ....


    متن اهنگ فرشته سیاوش قمیشی
    فرشته اومدی از دور

    چطوره حال و احوالت

    یکم تن خسته ی راهی

    غباره رو پر و بالت

    فرشته اومدی از دور

    ببین از شوق تابیدم

    میدونستم میای حالا

    تو رو من خواب می دیدم

    چه خوبه اومدی پیشم

    تو هستی این یه تسکینه

    چقدر آرامشت خوبه

    چقدر خرفات شیرینه

    فرشته آسمان انگار

    خلاصه است تو دو تا بالت

    تو می گی آخرش میان یه شب

    از ما دنبالت

    میان می ری نمی مونی

    تو ماله آسمونایی

    زمین جای قشنگی نیست

    برای تو که زیبایی

    تو می ری آره می دونم

    نمی گم که بمون پیشم

    ولی تا لحظه ی رفتن

    یه عالم عاشقت می شم
    هیچ وقت هیچ انسانی را تا مقام خدایی ارتقاء ندهید!
    لعنتی می رود از آن بالا عذاب نازل میکند بدتر از عذاب الهی!!
    " مـــَـــردها " ... . در عین پیچــیدگی ... .
    در عـــاشقی روش ساده ای دارند ... . !!

    " تــو را بخواهند ... .
    برایت می جنگند ... . "

    "تــو را نخواهند ... .
    با تــو می جــنگند ... . "


    "گاهی بعضی چیزها رو فقط به رسم کودکی باید به باد سپرد...
    یادت هست بعضی از قاصدک های کودکی هم برمی گشتند...
    کبود می شدم از بی نفسی...
    و در نهایت آرام کف دست می گرفتمشان...
    پس به رسم همان کودکی رها می کنم محبتم را...
    به رسم باران پاییزی می بارم...
    یا مثل قاصدک نمی رود،
    یا مثل باران در زندگی گلبرگی بر می گردد..."
    smart student
    عشق من

    در اغوشت ارام میگیرم ....همه ی دلواپسیها و دلتنگی هایم را .....

    در اغوشت به باد میسپارم ....

    نگاهم را به سویت روانه میکنم ......

    تنم را به اغوشت وصله میزنم و تو را محو اغوشم میکنم ...

    کالبد وجودم را محصور صدای زمزه ی باران چشمانم میکنم ....

    سکوت درونم را به تن پوشی از جنس مهر در چشمانت تلاوت میکنم ...

    عاشقانه هایم را از قلبم برروی نگاهت حک میکنم ......

    تو را صدا میکنم ...

    سرود عشق زندگیمان را به اوای قاصدک های عاشق یکی میکنم ...

    تو را صدا میکنم ...

    انتظار را تماشای کوچه های تشنه قدمهایمان به سکوت وادار میکنم ......

    تو را صدا میکنم ....

    پس بخوان سکوت انتظار اغوشم را .......که چه بیتاب دلم تو را صدا میکند ......

    زندگی من ...
    دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....

    در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی تکیه گاهی امن.....

    یعنی بوسه ای از روی دوست داشتن ،بدون اندکی شرم!

    در ذهن زنانه ی من....

    مرد یعنی کوه بودن، پر از سخاوت، پر از حیای مردانه...

    در کنار این ابهت،لوس شدنهای کودکانه!!!

    در ذهن زنانه ی ِمن...

    مرد یعنی دوست میدارمت تو هر لحظه با منی!

    تو مردی...

    من بی تو از تمام آفرینش بیگانه ام

    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو آرامش یافته ام
    كه هیچ گناهی با آرامش مانوس نیست
    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو امنیت را احساس كرده ام
    كه در هیچ گناهی امنیت محسوس نیست
    آغوش تو گناه نیست
    من در آغوش تو تمام زیبایی را لمس كرده ام
    كه در هیچ گناهی زیبایی ملموس نیست
    پس امانم بده
    كه تا ابد در دل این زیبایی
    آرامش یابم


    من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟

    پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

    تنهاییت برای من ...غصه هایت برای من ...همه بغضها و اشکهایت برای من ..

    بخند برایم بخند آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را...

    صدای همیشه خوب بودنت را

    دلم برایت تنگ شده

    دوستت دارم ...


    که چه زیباست عاشقی در هوای دونفره

    ببند چشمانت را و مرا از عمق وجودت احساس کن

    من احساسم را از نگاه تو سرشته ام .....

    و تو را سرچشمه اشعارم خوانده ام .....




  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا