mani24
پسندها
36,501

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • نه شالی
    نه کلاهی
    نه چتری!
    راست می‌گویند آدمی که برای همیشه می‌رود
    هیچ چیزش را جا نمی‌گذارد
    نه شالی، نه کلاهی، نه چتری...
    بگو چگونه تحمل کند این خانه زمستانی را
    که از چمدانِ تو جامانده است؟



    پاییز
    با تمام برگ ریزانش
    با همه شاعرانه هایش...
    با همه غمِ شیرینش
    با تمام شورِ فرهادش
    نفس نفس به خواب زمستانی اش نزدیک می شود
    و تو هم چنان گرمتر از بهار در خاطرم ماندگاری...
    smart student
    دلگیر که میشوم خدا در هر لحظه به قطره بارونی...
    نگاه مهربونی....
    دست بر شانه ام میگذارد که بدانم
    فردایم آبی تر است از امروز!
    گاهی اوقات باید خیانت کرد تا ارزش صداقت

    برای کسی ک تفاوت میان این دو را درک نمی کند ، مشخص شود !

    گاهی باید نبخشید کسی را ک بارها او را بخشیدی و نفهمید ،

    تا این بار در آرزوی بخشش تو باشد!

    گاهی نباید صبر کرد باید رها و کرد و رفت تا بدانند ک اگر ماندی ...

    رفتن را بلد بوده ای !

    گاهی بر سر کارهایی ک برای دیگران انجام می دهی باید منت گذاشت

    تا آنرا کم اهمیت ندانند !

    گاهی باید بد بود برای کسی ک فرقِ خوب بودنت را نمی داند !

    و گاهی باید به آدمها از دست دادن را متذکر شد !

    آدمها همیشه نمی مانند یکجا در را باز می کنند و برای همیشه می روند !


    حلالم کنید



    این باران... تو را میخواند ..

    این باران ...به عشق قدمهای تو... دلنشین ترین ترانه ها را مینوازد ...

    به عشق تو ....به یاد تو .....مجنون میشود لیلی را ...

    باران به عشق تو مرا معشوقه میخواند ...

    باران به عشق تو .....با دستان تو ....صورتم را ترنم مینوازد ....

    باران به عشق تو ...با لبهای تو ......لبانم را میبوسد ....

    به عشق تو ...با اغوش تو .....اغوشم را در خود غرق میکند ...

    وتو همان بارانی که میباری بر من و یاد من ...

    نم نم ......خاطراتم را برایم تداعی میکنی.. در ارامش اغوش تو ...

    ببار باران ...

    ببار ...

    مانی


    کافه سرد است...
    میز من...
    میهمان میخواهد...
    اگر تنهایی میهمان میز قلبم باش...
    تا برایت تا آخر عمر... میزبانی کنم...!!!


    اینجا دفتری است از لحظه لحظه خاطرات من ........

    از قهرها و اشتی ها

    از دلدادگیها

    از دوست داشتنها

    از دور شدنها

    از اشکها و از لبخندها

    مینویسم و دفترم را مرور میکنم ......زیرا دربرگیرنده تمامی خاطرات من است ..........
    باران که گذشت
    دلم پرواز می خواهد...
    دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد...
    دلم آواز می خواهد...
    دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد...
    دلم بی رنگ و بی روح است...
    دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد


    مهــمــترین درســـی کــه از زنـــدگی آمـــوختـــم ایــن بــود

    کـــه هیــچ کـــس شبیـــه حــرفهـــایــش نبــود...!
    طرف دندونش درد می کرده میره دکتر میگه: همه رو بکش بجز اونی که درد می کنه! دکتر میگه چرا؟ میگه: بذار مثل سگ تنها بمونه!
    دلتنگت که می شوم

    عطر تنت را که می خواهم

    به باد هم التماس می کنم

    خدا که جای خود دارد . . .

    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/523881-نام-و-وظایف-17-فرشته
    پشت سر پل ها شکسته، پیش رو نقش سرابی، هوشیار افتاده مستی، در خراباته خرابی . . . ، مهربانی کیمیا شد، مردمی دیری است مرده، سرفرازی را چه داند، سر ب زیری سر سپرده . . .
    اگر دوباره متولد می شدم
    باز هم در پاییز به دنیا می آمدم ...
    باز هم چمدانم را در پاییز از عشق پر میکردم ...
    با پاییز آمده ام
    و با پاییز خواهم رفت ...
    بهترین خاطراتم همه نارنجی اند
    و خش خش برگهای مست پاییز
    آوای قشنگ آرزوهای من است .
    امشب، مي نشينم بالاي سر خيالت تا تو بخوابي.

    تا تو آسوده بخوابي.

    امشب، تا صبح نگاهت مي کنم. وقتي که مي خوابي، چقدر از هميشه معصوم تری!

    دلم مي خواهد چشم بدوزم به چشمان نازنينت، وقتي خوابي.

    دلم مي خواهد بنشينم کنارت، مراقب باشم که کسي، چيزي، صدايي، پرده ي نازک خواب لطيفت را پاره نکند. رويا مي بيني؟ ...

    چه زيبا لبخند مي زني

    توي خواب! چقدر چشمان زيبايت آرامش مي بخشد توي خواب! تو چقدر آرامي...!

    دلم مي خواهد هميشه از اين آرامشت قرار بگيرم. دلم مي خواهد قرار

    هميشه برقرار من باشی ...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا