جاي عشق در دلهاي ما خاليست
هر دلي را شور عشقي بايدش
شور عشقي نيز گر باشد، دردا که پوشاليست
آنقدر کاندر وصف نايدش
اي دريغا خشک و بي جان گشته احساسها
اين کوير خشک را صد قطره باران بايدش
در دل تاريکي شب گم شديم ،عاقبت
اين ظلمت ميکشد مارا، نور يزدان بايدش
آتش عشقي ست در درونم ، اي خدا
شررها دارد ، ليک ، تنها ياد ياران بايدش