lilium.y
پسندها
3,639

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • قاصدکی فرستاده ام
    تو هم خبری بگیر از من...!
    وفایی نیست در این لحظه های گُذران ؛

    دور نیست فصل ها
    یک به یک
    از چشم طبیعت بیفتند و
    وضعیت تمام روزها
    در تقویمِ زندگی قرمز اعلام شود !

    گوشی را بردار
    اسم کوچکم را
    را به حافظه ی لب هایت بسپار!

    گوش هایم
    پُر از
    صدای زنگهای نخورده است...!
    بی تو

    چنان بی قرار از این دلتنگی

    چنان غریب در این خلوت

    چنان لبریز از این تقدیر

    چنان بـاران

    چنان بـاران ...

    بی تو

    دلتنگی

    تیـر می کشد

    عمیـــــق...
    خاطرات را باید سطل سطل...
    از چاه زندگی بیرون کشید...
    خاطرات نه سر دارند و نه ته...
    بی هوا می آیند تا خفه ات کنند!
    میرسند...
    گاهی وسط یک فکر...
    گاهی وسط یک خیابان...
    سردت می کنند...داغت می کنند...
    رگ خوابت را بلدند... زمینت می زنند!
    خاطرات تمام نمی شوند...
    تمامت می کنند
    دوستی من شبیه باران نیست
    که گاهی می آید
    و گاهی نمی آید
    دوستی من شبیه هواست
    گاهی ساکت است
    اما همیشه در اطراف توست
    به گمانم انتظارهمين باشد
    با وسواسى خاص بارها موهايت را شانه كنى
    عطرى كه دوست داشت را بزنى
    شاخه گلى بخرى
    ودرهمان خيابان معروف منتظربمانى!
    و مثل هميشه
    نيايد كه نيايد

    حسین شفیع زاده
    ناراحت نشدم عزیزم...
    بهار انگار یه مدته سرحال نیست دیگه:-(
    امیدوارم که دوباره همون بهار مهربون وسرحال شی
    پیامت واسم باز نشد بانو:-(
    ببینم بهار خانوم اسممو یادته:|
    .
    .
    .
    ستارمااا چقدر تعارفی شدی:surprised: معذبم کردی بانو
    شبت بخیر...
    دلم هوايت را مي کند
    و من
    بــــــــــــــــاز هم
    "شرمنده ا ش" مي شوم....
    بــــــــراے همہ پــــــــاییز با مهــــــــر شروع میشه
    امــــــــا پــــــــاییز زنـدگے مــــــــن
    جــــــــایے شروع شــــــــد ڪـه مهر تــــــــو تموم شــــــــد. . . .
    مگه میشه آدم دوستشو از یاد ببره!!!!
    خواهش میکنم بانو....
    ممنون بابت عکسا :)
    شرمنده نمیدونم چرا اینجوری میشه:-(
    متن عکس نوشته این بود:

    "شهریور رسید
    مثل انگورها...
    چندتایی سیب سرخ،تا دلت بخواهد آفتاب گردان"
    حمید جدیدی
    تقویم ها را بی خیال ....!
    آنها عادت دارند هر چیز را بنویسند .....
    تقویم ها را بی خیال ...
    هر جور حساب کنی چیزی کم است....!
    من حتی این روزها به عبور درست روزها مشکوکم...
    امسال بری تولدم شمع 100سالگی بگیر ...!!!!!
    با این همه خستگی بعید است تنها 3 دهه زندگی کرده باشم....!!!!

    عید آمد.....!
    کاش کسی دلم را ریسه می بست....!
    و برای پذیرایی در دلم قند آب می کرد ....!
    کاش در دلم عید شود .....
    می شود؟
    b/
    این روزها من هستم ....
    و حالی که خوب است....
    فقط کمی غصه ها کشدارشده است...!
    و من فقط کمی بیشتر از کمی خسته ....
    :cry:
    خسته تر از آنم که فکر می کنی...
    آن روز که می رفتی بهار بود ...
    امروز تنها سایه ای شبیه پاییز است...!
    b/
    دلتنگ که باشی ساده ترین حرف ها اشکت را در میاورد . . .
    یاد تو جای خود دارد !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا