عاشق تر از اين بودم اگر لحظه ي پرواز
در دست نجيب تو كليد قفسم بود
عاشق تراز اين بودم اگر عطر نفسهات
در لحظه ي بي همنفسي ، همنفسم بود
عاشق تر از اين بودم اگر فاصله ها را
اين آينه ي شب زده تكرار نمي كرد
عاشق تر از اين بودم اگر هق هق ما را
اين سايه ي سرمازده انكار نمي كرد
با تو بهترين بودم ، همسايه ي خورشيدي
تو نقش تبسم را ، از آينه دزديدي
عاشق تر از اين بودم اگر در شب وحشت
مثل تپش زنجره ناياب نبودي
عاشق تر از اين بودم اگر وقت عبورم
آنسوي سكوت پنجره خواب نبودي
عاشق تر از اين بودي اگر ثانيه ها را
اندوه فراموشي من تار نمي كرد
عاشق تر از اين بودي اگر اين دل ساده
اسرار مرا پيش تو اقرار نمي كرد
با تو بهترين بودم ، همسايه ي خورشيدي
تو نقش تبسم را ، از.........