hossein_ebrahimi
پسندها
275

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • حمید:
    میدونم این حسین که در خونش همیشه به رو همه بازه!
    یاد بگیر
    فائزه:
    من تا تصاویر صحنه دار بزن بزن نبینم که شب خوابم نمبره!
    حسین :
    میام می زنمتاااااااا . بد میزنم !!!!که دیگه از جات بلند نشی !! تا بفهمی ضعیفه منم یا تو
    فائزه:
    من که گفتم با ضعیفه ها کاری ندارم
    برو کنار بذار بزرگترت بیاد!!!
    حمید:
    من که گفتم تنهاییم حریفتونم!خواستم آبجی جونمم تو این فتح الفتوح شریک باشه!
    اره الان اومد !!! الهه جونم برو بخواب !! تو خسته ای
    اینجا باشی صحنه های خشونت بار میبینی خوابت نمیبره گلم
    :w06:اهاااااای !!!
    به حمید کاری نداشته باش!!!! داشتی با من دعوا میکردی هااااااا
    الهه بیا اینور! در خونه ما بسته است!
    حسین جون در و بسته بودی از پنجره اومدم خفتت کنم!
    فائزه جون ... این الهه که هست بابا!
    من من من!
    نیومدم سر و صدا را بندازم! اومدم صدا ببرم!
    ترسو به آبجیت گفتی نره! ها ها!
    حسین: باشه بخاطر تو چن مین دیگه میمونم!
    تا بینم کی میخواد اینجا سرو صدا راه بندازه!!
    اره دیگه !!!! تو کجا ریگی کجا !!!!! اون ادم می کشت ولی تو ادم تکه تکه می کنی !! نصف جون می کنی !!!! یه چایی که نمیاری!! دهنمون خشکید بابا !!!! باز قربون ریگی !!!
    پس چی !!!!! با من در نیوفت که بد میبینی هااااااا .برو از پسرای کلاسمون بپرس بهت میگن !!!!!!
    آها..باشه پس شما راحت باش!
    ولی اذیتش نکنیاااااا که وقتی تنهاس خودم حواشو دارم!
    داداشی من برم..خیلی خوابم میاد شب خوش.
    بای
    حساب کار دست من بیاد ؟؟؟؟
    من تنهایی همه رو حریفم کوشمولووووووووووووووو
    عجب!!
    نه دیگه امشب فعلا آتش بس اعلام کردیم!
    آخه طرف طرف نیومده ...نامردی میشه:))
    پس حتما تو تو مایه های ریگی !! که من همچین احساسی می کنم !!!!! ( شوخی بید )
    ااااااااااا !! نه بابا !!!! من که اصلا تو رو نمی بینم !!!!! فقط الان یهو دیدم یکی زیر پام داره قلقلک میده. حدس زدم تویی !!!!!:biggrin::biggrin::biggrin:
    آبجی :
    سنین ده گجن خیر اولسون!

    حمید:
    باشه!
    راس میگه !
    حمید عجب روزایی بود اون روزا!
    یادت میاد تو اردوگاه قضیه اون هندونه؟!!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا