سلاااااااااااام خوبی؟ چه نینی شیطونی.....
چی شده؟ نبینم ناراحت باشی
چی شده؟ نبینم ناراحت باشی
Hosse!N_206
ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره
-
سیلام خوف شماشیطولی؟
چرابااین نام میای؟
این روزها....
دستانم یخ زده...
.
.
.
.
درست مثه قلبم !!
نت سرعتش کمه...درس دارم..توام که...واسه همین کم میام...
ازاین حاج حسین وشرکا میشه فهمیدکه یه ربطی به قم واصفهان واینا داری
مگه نه حاج حسین وپسران
salam?jan?chi geron shodam?
حاجی حاجی جون چی شده باز؟حالت خوب نیست؟
خیال بافی هایم را دوست دارم
این تنها دارایی لحظه های تنهایی من است.
من به تو احتیاج ندارم.
من به تو هیچ نیازی ندارم.
نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری
.....تو هم به من نیاز نداری.
نه قبلا ... نه حالا ... نه هیچ وقت دیگری
ما
- من و تو -
به هم اشتیاق داریم ...
تنها همین
و چه
اشتیاق با شکوهی !!
بود و نبود بی معرفتای دروغگو فکر نکنم واست فرقی کنه...
نیستم...
بے تو حدیث عشقو دیګر باور ندارم .... مے پیچه عطر خاطر تو .....
سلام
بابت همه خاطرات خوشمون ازت ممنونم و بابت همه تلخی ها ازت معذرت میخوام
ببخش حاجی،میرم تا بمونی
برات آرزوی بهترین ها رو دارم
بای
ممنونم شما خوبيد؟
مهرورزان زمانهای کهن هرگز از خویش نگفتند سخن که در آنجا که تویی بر نیاید دگر آواز از من ما هم این رسم کهن را بسپاریم به یاد هر چه میل دل دوست بپذیریم به جان هر چیز جز مبل دل او بسپاریم به باد آه باز این دل سرگشته من یاد آن قصه شیرین افتاد بیستون بود و تمنای دو دوست آزمون بود و تماشای دو عشق در زمانی که چو کبک خنده می زد شیرین تیشه می زد فرهاد نه توان گفت به جانبازی فرهاد افسوس نه توان کرد ز بیدردی شیرین فرهاد کار شیرین به جهان شور برانگیختن است عشق در جان کسی ریختن است کار فرهاد برآوردن میل دل دوست خواه با شاه درافتادن و گستاخ شدن خواه با کوه در آویختن است رمز شیرینی این قصه کجاست که نه تنها شیرین بی نهایت زیباست آن که آموخت به ما درس محبت می خواست جان چراغان کنی از عشق کسی به امیدش ببری رنج بسی تب و تابی بودت هر نفسی به وصالی برسی یا نرسی سینه بی عشق مباد
عشق اے ناجے من دست تورا مے بوسم ...
سیلام حاجی
مرسی خیلی باحال بود
به دلیل ..... تا اطلاع ثانوی absent.
با اجازه بفرما شام حاجي...
نگي مهمون نواز نيستيماااا...
ما مثل شما مهمونو بيرون نميكنيم
جووووووووووووووووووووووون حاجيو دعوااااااااااااااااا....چ
نگوووووووووو
ميشه اينقد نگي شيرازي هستي؟
اصالتم برميگرده به شيراز...
پدر بزرگم. پدرم. خودم متولد تهرانيم....
بازم بگم حاجي
اي بابا شوخيم نمومده هاااااااااااااااااااااا..
شوخي كردم...
عجباااااااااااااااااااا
شوما كه شوخي ديگه چرا؟
گفتم اصالتم برميگرده به شيراز. از پدر بزرگم به اينور همه تهران بودن. حاج حسين
يادم نمياد خبببببببببببببببب...!!!!!!!!
تاپيك بوديم.. گفتم حاجي ميخاست بياد تهران... اون روز گفتش من از طرف بچه هاي خوزستان ميام ببينمت...
اونوقتي كه همتون ميخاستين برين كافي شاپ بود...دقيقا يادم نمياد...
انيس گفت حاجي خيلي خوش سليقس...
گفتم اگه انجوريه...
.
.
.
امن يوجيبو...
گفتم بعضيا از طرف بچه هاي خوزستان ميخاست يه هفته بعد بياد تهران به منم بگه....
سلام.... آخي حاجي چه عكسي...
ميگم ظهر كلي غيبتتو كرديم با انيس......
سلامت باشی....ما بی وفا نیستیم......
فعلا برم تا اشکم مثل عکس پروفت درنیومده....بااااااااای
من گرون بودم ولی سرعتم داغونه 10مین تا یه ربع درگیر فرستادن یه پیامم......
به نظرت اینطوری اشک آدم درنمیاد؟ -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...