heat-love
پسندها
65

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام
    داشتم رد ميشدم گفتم زنگتونو بزنم فرار كنم[IMG]
    baz baran barid
    khis shod khatereha
    afarin bar dele abri hava
    har koja hasti bash
    asemanat abi
    va delat az gho3ye 2nya khali
    سلام خوبیدددددددددد؟؟؟
    قبل عید نیستم خواستم عید و بهتون تبریک بگم سال خوبی داشته باشید و شاد و سالم باشید .:gol::gol::gol:
    سلام
    مدير سايتو ميخواي چيكار؟
    الان پيش منه
    گفت بهت بگم از دست اونم برات كاري برنمياد
    گفت بگم تازه اگه توضيح ندي اخراج ميشي

    هه هه الناز اينجا كم طرف دار نداره
    خب زياد منتظرم نذار ؛ميگم اخراجت كنه هاااااااااااااااااااااا:mad:
    سلام
    .............
    ....................
    .........................
    ..................................
    .....................................
    خواستم بگم منتظرم؛زود باش
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/251740-بهتون-میگه-شبیه-کدوم-بازیگر-هستین-!!!!!!!!?p=3314728#post3314728
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/251448-از-کجا-فهمید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    چرا از من پنهان کردند؟

    به من آموختند لثه را با "ث" و صابون را با "صاد" مینویسند. بزرگ تر شدم به من

    یاد دادند باد زودتر از آفتاب خشک میکند، قدمیکشیدم و همه چیز میآموختم،فاصله

    زمین از کره ماه،مساحت دایره ،... ومعلم پاداش می داد تا حفظ کنیم اشعاری

    بی سروته را که تا امروز فراموشش نکرده ام. حرف های دیگری را در دانشگاه یاد

    گرفتم ، اما هرگز یادم ندادند که کیستم !!! چرا از من پنهان کردند: اثرانگشتم

    در دنیا بی نظیر است.کسی به من نگفت که چگونه از دیدن شبنم شبدرهالذت

    ببرم.چرا به من نیاموختند دیگران را دوست داشته باشم ، اما تاریخ جنگ های

    2500 ساله را مو به مو در ذهنم کردند ،و چگونه به جای زیباترین جنگل ها ،

    عکس های چنگیز وهیتلر را چاپ کردند .در حالیکه ازکنارمادر ترزا ،گاندی و ...

    به سادگی گذشتند و چرا یادم ندادند : گریه کنم ،بخندم ، بخوابم ، و ارتباط بر قرار

    کنم، وخدا را در بال زدن پروانه بجویم و چرا ........؟
    سلام آقا
    ببخشيد مزاحمتون شدم
    فقط خواستم بگم :ممنون بابت شعر زيباتون
    محاکمه عشق

    محاکمه عشق بود و عقل که قاضی این جلسه بود
    عشق را محکوم به تبعید به دورترین
    نقطه مغز یعنی فراموشی کرد.
    قلب تقاضای عفو عشق را داشت
    ولی همه ی اعضا با او مخالف بودند .
    قلب شروع کرد به طرفداری از عشق
    آهای چشم مگر تو نبودی ...
    که هر روز آرزوی دیدن او را داشتی ؟
    ای گوش مگر تو نبودی...
    که در ارزوی شنیدن صدایش بودی ؟
    و شما پاها که همیشه آماده ی رفتن
    به سویش بودید حالا چرا این چنین با او مخالفید؟
    همه اعضا رو برگرداندند
    و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند
    سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم :gol:
    آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
    سرگشته چو پرگار همه عمر دویدیم
    آخر به همان نقطه که بودیم رسیدیم
    سلام ممنون بابت شعرتون
    جالب بود
    صفحه مشخصاتتون یه لحظه من و ترسوند
    راستی یه کاری باهاتون دارم اگه اومدید خبرم کنید
    سلام
    خوش بحالت دوستم برات شعر گذاشته
    اونم شعر به اين قشنگي

    گلم از اينجا بهت ميگم دستت درد نكنه
    وقت كردي واسه منم بذار
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    آقا شرمنده مزاحم شدم
    نمیدونم شایدم مال حافظ نیست
    یکی از معلمهای دبیرستانم کتاب شعر هوشنگ ابتهاج رو بهم هدیه داده بود اولش خوشم نیود
    ولی الان خوشم میاد
    سلام من خونم . شما خوبی ؟
    فکر کنم مال حافظ باشه
    نه نخوندم . اینی که الان فرستادی مال اونه ؟
    خیلی قشنگ بود
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا