E
پسندها
3,483

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کجایی المیرا خانومی:(
    امیدوارم هر جا هستی خوب باشی:w05:
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/437905-تولد-تقلد-تقلد-ابجیمه-بدون-کادو-نیاین-تو
    درد هایت را دورت نچین تا دیوار شوند
    زیر پایت بگذار تا پله شوند
    انواع مختلف مواد غذایی و نوشیدنی هایی را که حاوی 200 کالری انرژی هستند

    علت دشواری بیدار شدن صبح ها مشخص شد


    [IMG]صندلی داغ پارمهر [IMG][IMG]
    [IMG][IMG]اگر پارمهر شمارا نیز اذیت نموده به ما بپیوندید[IMG][IMG]
    هفت شماره را میگیرم ...

    (ایمان ، عشق ، محبت ، صداقت ، ایثار ، وفاداری ، عدل)

    ... بــــــــــــــــــــوق ...

    شماره مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
    لطفا" مجددا" شماره گیری نفرمایید !


    هفت شماره دیگر

    (دوست ، یار ، همراه ، همراز ، همدل ، غمخوار ، راهنما )... بــــــــــــــــــــوق ...

    مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد !
    .
    .
    .
    .
    باز هم هفت شماره دیگر

    (خدا ، پروردگار ، حق ، رب ، خالق ، معبود ، یکتا)... بــــــــــــــــــــوق ... بــــــــــــــــــــوق ...


    ... لطفا" پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید
    ... بــــــــــــــــــــوق ...سلام ... خدای من !اگر پیغاممو دریافت کردین، لطفا" تماس بگیرید، فقط یکبار !
    من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچکس، هیچ جوابی نداد !
    شماره تماس من :



    (غرور ، نفرت ، حسادت ، حقارت ، حماقت ، حرص ، طمع)
    منتظر تماس شما هستم . انسان !
    سلام المیرا خانم دوست گلم من دیگه فک نکنم بیام باشگاه ........
    خیلی خوشحال شدم که توی این مدت دوست خوبی مث شما داشتم امیدوارم منو به خاطر بدیام ببخشی............:gol:


    بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند..
    سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند..
    اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید..
    اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت..
    زیرا «حس زیبا دیدن» همان عشق است!
    روزی دوستی از ملا نصرالدین پرسید : ملا تا به حال بفکر ازدواج افتاده ای؟
    ملا در جوابش گفت : بله زمانی که جوان بودم بفکر ازدواج افتادم
    دوستش پرسید : خب چی شد؟
    ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم ، که بسیار زیبا بود ، ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود

    به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیز هوش و دانا ، ولی من ، او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود
    ولی آخر به بغداد رفتم : و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همین که خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود. ولی با او هم ازدواج نکردم
    دوستش کنجکاوانه پرسید : چرا ؟
    ملا گفت : برای اینکه او ، خودش هم دنبال همان چیزی میگشت که ، من می گشتم
    هیچ کس کامل نیست.
    سرنوشت حقیقت...
    روزي دروغ به حقيقت گفت : مــــيل داري با هم به دريـــا برويم و شنـــا کنيم ، حقيقــت ساده لــوح پذيرفت و گول خورد .
    آن دو با هم به کنار ساحل رفتند ، وقتي به ساحل رسيدند حقيقت لباسهايش را در آورد .
    دروغ حيلــــه گـــر لباسهاي او را پوشيد و رفت .
    از آن روز هميشه حقيقت عــــريان و زشت است ، اما دروغ در لبــــــاس حقيقت با ظاهري آراسته نمايان مي شود...
    آخه با مرامتر از من زیادتره و خیلیا هم تو اینجور تاپیکا تبلیغات راه میندازن!خب راستش بودن اسمم تو تاپیک نیازی نیس با وجود خیلیای دیگه...
    اما خب بچه ها گفتم حذف نشه منم گفتم چشم!:)
    خبرو باید غزاله بده..ولی نیستش

    پارمهر قبل از رفتنش گفت 28 بهمن مرخص میشم اگر دکتر گفت حالت خوبه..حالا تا 28 منتظر شیم ببینیم

    منم نگرانم
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا