خدانکنه
آره خونه خالم بودیم شوهرخاله محترم داشت چایی میریخت بعد یهوحواسش پرت نوش شد استکان افتاد زمین یه ذره هم ریخت روپای من .چون داغ بودو جوراب هم پام بود پوستم همراه جورابم کنده شد:|
همون یارویی که باعث شدامروز شکسته عشقی بخورم

آره خونه خالم بودیم شوهرخاله محترم داشت چایی میریخت بعد یهوحواسش پرت نوش شد استکان افتاد زمین یه ذره هم ریخت روپای من .چون داغ بودو جوراب هم پام بود پوستم همراه جورابم کنده شد:|
همون یارویی که باعث شدامروز شکسته عشقی بخورم
