مينت بد.. زمانت بد.. يا رب مردمانت بد .. خداوندا.. خدايا از چه خاموشي؟ چرا از ياد اين مردم فراموشي؟ چرا بردي تو از يادت زمينت را.. زمانت را .. پريشان مردمانت را؟
******************************
گفتم خدايا همنشينم باش گفت من مونس كساني هستم كه مرا ياد كنند گفتم چه اسان به دست مي ايي گفت پس اسان از دستم نده
چقدر سخته يکي بهت بگه گل باش بچينمت! بعد يه عمر بهت بگه برو نميخوام ببينمت
فرق بزرگيست ميان كسى كه تنها مانده و كسى كه تنهايى را انتخاب كرده است!
يکي باش براي يک نفر ، نه خاطره اي مبهم در ذهن صدها نفر …
بيـــا براي يکــبار هــم که شـــده…دست به خلاف بزنيـم…!من اندوه تـــو را مـــي دزدم !تو تنهـايـي مـرا…!!
تــنهايــي يعني ؛
ذهنم پــر از تو ،
خــالي از ديگران است.
اما کنارم خــالي از تو ،
پــر از ديگران است.
كاش باز معلمي بود و انشائي مي خواست!!!!!! روزگار خود را چگونه مي گذرانيد... ؟؟؟؟؟؟؟؟ تا چند خط برايش درد دل کنم...!!! !!!
منظورم از داداش تو بودی خب دیگه
گفتم: نه بابا داداش. من اگه خودم میخواستم کاری بکنم هیچ کس ...
چه زود یه ساعت گذشت ایول داداش هم برا اینکه زود رفتی بخوابی هم برا
خدایی داداش خودمی به بهنام که گفتم بیاد اشتی کنون اصلا جوابمم نداد