baroonearamesh
پسندها
3,290

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی به گربه ها سلام کنی و برای پرنده هایی که آوازهای نقره ای می خونند دست تکون بدی ...

    وقتی بزرگ میشی ، خجالت می کشی دلت برای جوجه قمری هایی که مادرشون برنگشته شور بزنه. فکر می کنی آبروت میره اگه یه روز مردم - همونهایی که خیلی بزرگ شده اند - دلشوره های قلبت رو ببینند و به تو بخندند ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه خجالت می کشی پروانه های مرده ات رو خاک کنی براشون مراسم بگیری و برای پرپر شدن گلت گریه کنی ...

    وقتی بزرگ میشی، خجالت می کشی به دیگران بگی که صدای قلب انار کوچولو رو میشنوی و عروسی سیب قرمز و زرد رو دیدی و تازه کلی براشون رقصیده ای ...

    وقتی بزرگ میشی ، دیگه نمی ترسی که نکنه فردا صبح خورشید نیاد ، حتی دلت نمی خواد پشت کوهها سرک بکشی و خونه خورشید رو از نزدیک ببینی ...

    دیگه دعا نمی کنی برای آسمون که دلش گرفته، حتی آرزو نمی کنی کاش قدت می رسید و اشکای آسمون رو پاک می کردی ...
    سلام بارونی خوب و عزیز
    خوبی؟
    مرسی خواهش میکنم
    ممنون به خاطر دسته گل قشنگت:gol::gol:
    ....گم ميکنم گلايه هايم را در بيکرانگي مهربانيت

    سلام عزیزم ..خوبی؟ مرسی که مثل همیشه به یادم بودی ..
    شرمنده که یه مدتی نبودم ..سرم خیلی شلوغ بود والبته هست ...اما سعی میکنم برای دیدن دوستان زود به زود بیام .


    در ابتدای زمین

    کنار آسمان نشستیم

    و دعا کردیم

    شاید ...

    تمام آرزوهایمان

    باران شود ...

    ندانستیم

    تمام خاکسترمان را

    آب خواهد برد

    .

    .

    .

    با چشمهایی سرخ و سنگین

    به آرزوهای دور و دراز خوابهای کودکیمان

    نگاه می کنیم ...

    و بی هیچ قصه ای

    به خواب می رویم ...!
    باریکلا..چقدر رعایت میکردی پس..آفرین دخمل تمیز
    آنفولانزای نوع یک گرفته بود؟چند سالته داداشیت؟؟کوشولو میباشه؟؟
    حالا اگه میتونستی ترس رو وزن کنی، به نظرت برای این دوتا عکس چقدر بود؟




    [IMG]
    به نظرت اگه میتونستی غم و ناراحتی رو وزن کنی، برای این عکس چقدر بود؟



    خاطرات کودکي من ... کودکي تو ...

    خوشبختي را

    به رنگ ديروزها

    ترسيم کرده اند ...

    روزها چه زود گذشت ...

    و ما چه ساده گم شديم ...!
    بارون جان داداشت چی شده نازنینم؟؟من چرا انقدر از بچه ها بی خبر مونده م ؟هان هان؟چه معنی میده؟چند سالشه داداشیت؟
    سلام،
    ممنون از شما بابت دعوتتون و داستان هاي قشنگي كه گفتيد.
    ايشالله هر چه زودتر برادرتون سلامتي كامل پيدا كنن.
    يا علي
    اینو گذاشتم تا داداشت خواست بره آمپول بزنه اینو ببینه دیگه نترسه ...
    آره الان دیدم ببخشید فقط جویای احوالش بودم..
    با داشتن خواهر گلی مثل شما که مثل پروانه دورشین مگه میشه بهتر نشه... خوشحالم کردی
    سلام باران جان... زیر کرسی پرسیدم فکر کنم متوجه نشدی..
    حاله داداشی بهتر شد؟؟؟
    الههههههههههههههي خداروشكر خدارو صدهزار هزار مرتبه شكر...
    الحمدلله ايشالا كه بهترم ميشه عزيزم...وظيفه ام بوده...گفتم بهت كه نگران نباش دلم روشنه
    اميدوارم هميشه خانواده تون سالم و تندرست باشن به حق كرامت احدي
    مرسي عزيزم كه خبر دادي خيلي دلواپس بودم.
    ممنونممممممممم

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا