سلاااااااااااااااااااااااااااام پسرخاله
تاثیر که نداره...
میسی میگیرمش
چطورری؟
تاثیر که نداره...
میسی میگیرمش
چطورری؟
-
گریه
آخرین چیزی ست که باقی می ماند
و بغض
یکی مانده به آخری ست
و امید
پیش از بغض
می ترکد
من این مرحله ها را
مثل مسیر خانه تا دانشگاه
مثل مسیر حول حالنا تا یلدا
کوچه به کوچه از برم
این کوچه ها
هر شب
پر از بادکنک هایی ست
که یکی یکی می ترکند
اول امید
بعد بغض
و گریه آخرین چیزی ست که...
پ.ن : مهدیه لطیفی رو دوست دارم...شرمنده غمگینه
پ.ن2: برای بیرون اومدن از جو غم و غصه بعد خوندن این شعر یه اهنگ آقاسی واسه خودت بذار ،مثلا" " لب کارون چه گلبارون " گزینه مناسبیه:دی
محمد شازده کوچولوهه فیلـــ..تر بود
ولی میگیرمش..عیب نداره
دانلود
چرا نشد؟..میشه تو فایرفاکس هم امتحان کنی؟..شرمنده ها..آخه خودم مشکلی ندارم اصلا
سوژه گیر میشی..خب نه دیگه دیروز میخواستم گیر بدم..الان همه چی خوبه
وای این استن چه نازه..خیلی مرسی..
اخوان هم که دیگه اصن حرف نداره ..پسرخاله یه دنیا ممنونم
پس خیلی بی معرفتی روح خبیث
یعنی الان میشه از تو بدنت رد شد و حس سرما کرد ؟ :دی
خوووووب, عالی, ولی تو باور نکن, هرکی گفت خوبم این روزا, دروغ گفته
خوابم می آید
خوابم می آید اما
باید دوباره تمام کتاب کواکب را دوره کنم
بی گلایه و گریه که نمی توان
به دیدار دیار دور رؤیا رفت
باید به رکعت سکوت و صدای کبوتر فرو شوم
باید به پنجره ی باز و پرواز پوک پر بیندیشم
به جریمه های نانوشته ی جمعه های کودکی
به گلوی گرفته و گریه ی گیتار
به طنین ترانه و طبل تندر
باید به حقارت ابرها بیندیشم
به بیم بارش باران
به سرود ساکت ِاشک
خوابم می آید اما
باید به اندازه ی گریه یی کوتاه هم که شده
به تو بیندیشم
خب چرا هیچی نیست من بهش گیر بدم خودمو تخلیه کنم
بذار ببینم دیگه حرفی ندارم
این دریچه هارو (عکس) از کجا میاری..من همشونو میخوام
دانلود
ببین دانلود میتونی بکنی یا نه..اگه نشد یه جا دیگه آپ میکنم..اینجارو جدید یافتم..هر کاری توش میخوای بکنی هی باید اون تیک قبول قوانینُ بزنی
..ولی عوضش 50 گیگ فضا داره
کچل, تو مگه هنوز زنده ای ؟
گل گلدون هم خوشگله..ممنون..من تا الان اون "دره مهتابی میشه" رو "داره" میخوندم..هیشکی بهم متذکر نشده بود
شام!...الان اکثر دکترا میگن شام نخورین شبا..واسه سلامتی خوب نیس..
خواهش میشه..ولی خودم گوش کردم خیلی خورد تو ذوقما..اصن مفهوم نیس..نگی نگفتی
یک روز سطری از این شعر
مثل سوت قطاری از کنار گوشَت عبور می کند
واژه ها برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان دورت به تو نزدیک می شوند
و فکر می کنی
چرا نبض این شعر برای تو اینقدر تند می زند ؟
- نگاهم می کنی
و چشم هایت چقدر خسته اند !
انگار از تماشای منظره ای دور برگشته اند –
نگاه می کنی به من
برفی که بر موهایم باریده
راه تمام آشنایی ها را بسته است
انگشتانم استخوانی تر از آن شده اند
که نوازشی را یادت بیاورند
و تمام این سال ها
آنقدر میان خطوط موازی دفترم
دست به عصا راه رفته ام
که بردن نامت کمر واژه هایم را خواهد شکست
نگاه می کنی به خودت
که پس از سال ها دوباره از دهان زنی بیرون آمده ای
و لرزش لب هایش را انکار می کنی
میان سطرهایش راه می روی
و پاهای بیست و چند سالگی ات را انکار می کنی
واژه ها
دوباره برایت دست تکان می دهند
خاطره ها
مثل آشنایان نزدیکت از تو دور می شوند
و این شعر
برای همیشه حافظه اش را از دست می دهد
پسرخاله یک دنیا ممنون بابت این دانلودهای دوست داشتنی
خیلی مرسی
..
راستی من اون قیصرُ پیدا کردم "سراپا اگر زرد و.."، اما خیلی بی کیفیت..یعنی توی یه سخنرانی خونده بود...همینُ میگفتی؟
اینو:biggrin:..خودتی ورپریده..من بچه بودم خیلی هم آروم بودم، هیچم اینجوری نق نمیزدم
"پسرخاله به اين خوبي"
پسرخاله من ماهه..مهربون ترین پسرخاله دنیاست:w16:..هر کی هم جز این بگه ..امممم...شام چلو کباب مهمون من:d
این شعره این پایین منهای بحث وصیت و مرگ و خاک کردن و اینا..چه قشنگه..تا حالا نخونده بودم
..(فوضول هم خودتی)
32 مین!!!
وصیتم این است
این قلم خیس گریه را
به کودکی در جنوب جستجو بسپار
تا در دفتر مشق های ناتمامش بنویسد:
" آن مرد سیب دارد
آن مرد انار دارد
آن مرد سبد ندارد"
یا هر پرنده یی را که از پهنای پنجره ی کلاسش گذشت
نقاشی کند
گوش کن
صدای آن پری پریشان نی نواز را می شنوی
که هنوز
بعد از گذشت این همه روز
خواب بلند دریا را آشفته می کند؟
نمی خواهم جز او کسی برایم گریه کند
راضی به غلتیدن قطره یی هم بر گل گونه هایت نیستم
می خواهم در جنگلی از درختان کاج خاکم کنند
تا عطر سوزنی کاجها همیشه با من باشد
مثل نگاه تو
که تا خاموشی واپسین فانوس افروخته ی دنیا همراهم است
تنها اگر به قبای قاصدکی بر نمی خورد
تاری از طلای مویت را
در دست من بگذار
می خواهم وقتی به انتهای آسمان رفتم
آن را به موهای بلند خورشید گره بزنم
تا هر کس خورشید را نگاه کند
خطوط پاک چهره ی تو را ببیند
آن وقت همه خواهند دانست
بانوی بهاری من که بوده است
همین را می خواهم و
دیگر هیچ
تو مگه عکسم داری از من.. توی همشون خط خطی کردی منو چون خوشگل تر بودمممم
حالا اگه عکسی بذاری که خوشم نیاد کلامون میره تو هم...من میدونم و تو
"(شاعرشم زنه.. از خودتون بوده.. بعدا نگي اين يه مردي بوده غرض و مرض داشته)"
اولا که این شکلک کج و کنجل چیه..مارو مسخره میکنی!!![IMG]بعدشم که اگه این شاعر هم غرض نداشته باشده اینی که شعرو گذاشته تو پروف من غرض و مرض داشته:D..هیچممم اینطورا نیست...الان دیگه مث قدیما نیست
زمان برابری و حقوق بشر و دموکراسی و پیشرفت علم و سفر به فضا و شکافت هسته ای و ایناست.:w00:..
من اصن از همون اول از این درس "ش" بدم میومد..درس "ذ" هم بد بود..غذای لذیذ و اینا..بدآموزی دارن خب...بیا اینم نتیجش..:w00:
تو از این شعرا نخون..کلا دیدی داره درباره طرز رفتار دخترا میگه چشماتو ببند..اگه نه به خاله میگم:w00: این کاملا یه تهدیده:razz:
شب ها که در خیابان خلوت خواب
پا به پای غرور و قافیه می روی
مرگ با لباس چین دار بلندش
پای پنجره ی اتاقم می آید
سوت می زند
و منتظر می ماند
قوطی قرص های این قلب بی قرار که سبک تر شد
مرگ هم بر می گردد
می رود سراغ سرایدار پیر همسایه
نه! عزیز دلم
تازگی بوف کور هدایت را نخوانده ام
اینها که نوشتم حقیقت محض است
باور نمی کنی.. یک شب به کوچه ی دلتنگ ما بکوچ
کنار همان درخت که پر از خاطرات خط خورده است
بایست و تماشا کن
تا ببینی چگونه به دامن دریا و گریه می روم
بس کن ای دل ساده!
صفحه صفحه برای که گریه می کنی؟
کتاب کبود گریه ها را آهسته ببند
تا خواب بی خروس بانوی بهار را بر هم نزنی
گوش کن! درمانده ی درد آلود
از پس پرده های پنجره
صدای سوت می آید
اینجا نباید ازت عکس میگرفتن..قبول دارم:w24:
این آهنگ آرتوش کل ترانش یه طرف..اون جا که میگه "نوبهارت ارغوان باد" یه طرف دیگه
..
خیلی اهنگ با احساس و قشنگ و البته غمگینیه..ممنون
اوووه..چیه خب...میام که تو احساس تنهایی نکنی..یه آشنا ببینی لااقل
..افسردگی حاد نگیری..
بعدشم اونوقت همه میفهمن تو هم هر روز هر روز میای که منو هر روز هر روز میبینی..حالا خود دانی
..
خوشگل که بر منکرش لهنت..ولی چیزی که بیشتر خودشو نشون میداد خوشگلی نبود، سِرتقی بود...
به زماني که
پا در راه
نهاده‌اي
تا
دلت از جاي کنده شود
نيازي به بدرقه‌ي ديدگان اشک آلود
نيست
و کرشمه‌ي انگشتان ظريفي که
شوخگينانه
بخار از شيشه‌ي پنجره
به سويي
مي‌زنند
تا مه،
به بخار چشم‌هاي عاشق
از هم بشکافد
به همان سادگي
که کلاغ سالخورده
با نخستين سوت قطار
سقف واگن متروک را
ترک مي‌گويد
دل،
ديگر
در جاي خود نيست
به همين سادگي!
پسرخاله وقتی کوچک بود:d
جدا جدا پیام دادم...دیگه خودت گروه بندی کن پیامارو ببین شوخیه..جدی..قاتیه..چیه
تو ديگه از خوبيه من سوءاستفاده نكن
..اصن در عجبم از اینهمه اعتماد به نفس.....
خود شيفتم خوتتي!
آینه
نبينم ديگه انقد زياد بيايي ها
میامم...حالا که اینطور شد هر روز میام...
احساس میکنم باید با خاله صحبت کنم...حواسش بهت باشه..داری از راه به در میشی
این عکسا که میذاری خیلی قشنگن..دوسشون دارمم..ممنون گل پسر..
نه خیرمم همش جدی بود..
"از دفه بعدي پياماي جدي و شوخيتو جدا جدا ميديا."
خشن..میزنمتا.....هرجوری خودم بخوام جواب میدم..رو حرف منم کلا حرفی نباشه
"دلم سوخيد"
من خودمم یه مدته دلم واسه خودم می سوخه... -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...