ataata117
پسندها
342

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره



  • سالنامه ی عاشقان تنها یک برگ دارد ...

    که رویش نوشته اند :

    " کل یــوم عاشورا "

    عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد !



    من يك كبوترم كه تويي شهپرم حسين
    صد شكر در هواي غمت ميپرم حسين

    اربابِ من تويي و به كس نيست مُرتَبط
    در آستان كوي تو گر نوكرم حسين

    بي شك بدون لطف تو من غرق ميشدم
    اي كشتي نجات من و ياورم حسين

    لطفي كه كرده اي تو به من مادرم نكرد
    اي مهربان تر از پدر و مادرم حسين

    من هم ز داغ تو به خدا قول ميدهم
    تا اينكه زنده ام بزنم بر سرم حسين

    آخر به جرم چه كفنت نيزه ها شدند؟
    آقاي خوب و از همه كس بهترم حسين

    بايد كه مثل پيكر تو زير آفتاب
    بي غسل و بي كفن بشود پيكرم حسين



    گفتمش نقاش را نقشي بكش از زندگي
    با قلم نقش حبابي بر لب دريا كشيد

    گفتمش تصويري از ليلی و مجنون را بكش
    عكس حيدر را كنار حضرت زهرا كشيد

    گفتمش بر روي كاغذ عشق را تصوير كن
    در بيابان بلا تصويري از سقا كشيد

    گفتمش سختي و درد و آه گشته حاصلم
    گريه كرد آهي كشيد و زينب كبري كشيد


    9 ذی قعده: رسیدن نامه حضرت مسلم (ع) از کوفه به امام حسین (ع)



    گفتم: شما کجا و بین الحرمین کجا؟
    اون مسیحی گفته بود:
    پیغمبرمون فرق میکنه ولی امام حسین مون که یکیه!
    به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان
    به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان
    خدا داند که در بازار عشقت
    به جز جان هیچ کالایی ندارم یا حسین جان

    السلام علیک یا ابالفضل العباس (ع)♥•٠·
    گذشت غدیر و خبر از یار نیامد
    برزخم دل فاطمه غمخوار نیامد
    چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم
    ای اهل حرم میر علمدار نیامد
    ♥•٠·
    عباس یعنى تا شهادت یكه تازى
    عباس یعنى عشق،یعنى پاكبازى

    عباس یعنى با شهیدان همنوازى
    عباس یعنى یك نیستان تكنوازى

    عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق
    یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق

    جوشیدن بحر وفا،معناى عباس
    لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس


    تمام محبت خود را...
    به یکباره برای دوستت ظاهر مکن..
    زیرا هر وقت اندک تغییری مشاهده کرد...
    تو را دشمن می پندارد... (سقراط)
    تا پیشکش کنم بجز این سر نداشتم

    رویم سیاه! تحفه‌ی بهتر نداشتم

    در بین عاشقان تو شرمنده‌ام حسین!

    حتی تنی سفید و معطر نداشتم

    "باز باران با ترانه
    مي خورد بر بام خانه "
    يادم آيد كربلا را
    دشت پر شور و نوا را
    گردش يك روز غمگين
    گرم و خونين
    لرزش طفلان نالان
    زير تيغ و نيزه ها را

    باز باران با صداي گريه هاي كودكانه
    از فراز گونه هاي زرد و عطشان
    با گهرهاي فراوان
    مي چكد از چشم طفلان پريشان

    پشت نخلستان نشسته
    رود پر پيچ و خمي در حسرت لب‌هاي ساقي
    چشم در چشمان هم آرام و سنگين
    مي چكد آهسته از چشمان سقا
    بر لب اين رود پيچان باز باران

    باز باران با ترانه
    آيد از چشمان مردي خسته جان
    هيهات بر لب
    از عطش در تاب و در تب
    نرم نرمك مي چكد اين قطره ها روي لب
    شش ماهه طفلي رو به پايان
    مرد محزون دست پر خون مي فشاند از گلوي نازك شش ماهه
    بر لب هاي خشك آسمان با چشم گريان باز باران

    باز هم اينجا عطش آتش شراره
    جسمها
    افتاده بي سر پاره پاره
    مي چكد از گوشها باران خون و كودكان بي گوشواره
    شعله در دامان و در پا مي خلد خار مغيلان
    وندرين تفتيده دشت و سينه ها برپاست طوفان

    دستها آماده شلاق و سيلي
    چهره ها از بارش شلاق‌ها گرديده نیلی
    وندراين صحراي سوزان
    مي دود طفلي سه ساله
    پر زناله
    پاي خسته
    دلشكسته
    روبرو بر نيزه ها خورشيد تابان
    مي چكد از نوك سرخ نيزه ها
    بر خاك سوزان
    باز باران

    باز باران
    قطره قطره مي چكد از چوب محمل
    خاك‌هاي چادر زينب به آرامي شود گل
    مي رود اين كاروان منزل به منزل
    مي شود از هر طرف اين كاروان هم سنگ باران
    آري آري باز سنگ و باز باران

    آري آري تا نگيرد شعله ها در دل زبانه
    تا نگيرد دامن طفلان محزون را نشانه
    تا نبيند كودكي لب تشنه اينجا اشك ساقي
    بر فراز خيمه برگونه ها
    بر مشك ساقي
    كاش مي باريد باران

    -------- علی اصغر کوهکن --------
    خدایا آنگونه زنده ام بدار که نشکند دلی از زنده بودنم...
    آنگونه بمیرانم که به وجد نیاید کسی از نبودنم..
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا