asiabadboy
پسندها
1,655

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام.خوبی؟
    چرا مجبورم میکنی اسپم کنم؟
    میدونم تو همون دوماه آموزشی هم از این کارا نمی کردن
    من شنيده ام كه كافر گفته همه پيامهاي خصوصي منو تاپيك بزنيد تا كاربرا قضاوت كنند ...

    مطلب بعدي را ويرايش كردم چون درستيش برام اثبات نشد:redface:
    سلام
    صبح شما هم به خیر ...
    اواتارم ؟ زشته ؟ جریان که داره ... حس و حالم توی این روزا ... به هر حال ... اگه زشته بگو عوضش کنم ... البته خودم چند روز دیگه اواتار خودمو دوباره می زارم :)
    كافر قرباني زهر چشم گرفتن ادمين از كاربرها شد ... كافر تو سني بود كه جوان خام نبود و مطالعه خوبي هم داشت ... مطمئنم كه اينطور كه درباره اش گفته اند، نبوده ....
    :w15::w15::w15:نه اونقدر شدیدم نیستم!
    من دیگه برم!
    فعلا بای...
    خوش باشی عزیز:w12:
    فیلم چیچیه بابا!
    این بی خوابی ما رو فیلم کرده هر شب تا صبح همین بساطه!
    سلام عزیز!
    والا ما خودمون که میریم خونه بعضیا کلی گشنگی میدن بخوریم:w05:
    دیگه سوغاتی و این چیزا یادمون میره!
    مگه نمی دونی اون طرفا خشک سالیه؟؟؟؟:w12:
    سلام دوست عزيز
    منظورتون از اين جمله كه (( لذت بردم ... (مجبورم بگم ) هم باشگاهي عزيز . . . )) يعني چي ؟
    بهشت و جهنم
    روزي يك مرد روحاني با خداوند مكالمه اي داشت (( خداوندا ! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شكلي هستند ؟ ))
    خداوند او را به سمت دو در هدايت كرد و يكي از آن ها را باز كرد
    مرد نگاهي يه داخل انداخت ، درست در وسط اتاق يك ميز گرد بزرگ وجود داشت كه وري آن يك ظرف خورش بود ، كه انقدر بوي خوبي داشت كه دهانش آب افتاد ، افرادي كه دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردني و مريض حال بودند ، به نظر قحطي زده مي آمدند ، آن ها در دست خود قاشق هايي با دسته بسيار بلند داشتند كه اين دسته ها به بالاي بازوهايشان وصل شده بود و هر كدام از آن ها به راحتي مي توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمايند ، اما از آن جايي كه اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود ، نمي توانستند دستشان را بر گردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند .
    مرد روحاني با ديدن صحنه بدبختي و عذاب آن ها غمگين شد ،
    خداوند گفت : تو جهنم را ديدي ، حال نوبت بهشت است ،
    آن ها به سمت اتاق بعدي رفتند و خدا در را باز كرد ، آن جا هم دقيقا مثل اتاق قبلي بود ، يك ميز گرد با يك ظرف خورش روي آن و افراد دور ميز ، آن ها مانند اتاق قبل همان قاشق هاي دسته بلند را داشتند ، ولي به اندازه كافي قوي و چاق بوده ، مي گفتند و مي خنديدند ،
    مرد روحاني گفت : خداوندا نمي فهمم !؟
    خداوند پاسخ داد : ساده است ، فقط احتياج به يك مهارت دارد ، مي بيني ؟ اين ها ياد گرفته اند كه به يك ديگر غذا بدهند ، در حالي كه آدم هاي طمع كار اتاق قبل تنها به خودشان فكر مي كنند !
    هنگامي كه موسي فوت مي كرد ، به شما مي انديشيد ،
    هنگامي كه عيسي مصلوب مي شد ، به شما فكر مي كرد ،
    هنگامي كه محمد وفات مي يافت نيز به شما مي انديشيد
    گواه اين امر كلماتي است كه آن ها در دم آخر بر زبان آورده اند ،
    اين كلمات ازاعماق قرون و اعصار به ما يادآوري مي كنند كه يكديگر را دوست داشته باشيم ، به همنوع خود مهرباني نماييد ، كه همسايه ي خود را دوست بداريد ، زيرا كه هيچ كس به تنهايي وارد بهشت ( ملكوت الهي ) نخواهد شد .


    يا حق
    سلام بد بوی مد بوی!
    من مثل تو راحت( بخوانید بیکار!) نیستم که هر موقع دلم خواست بپرم باشگه!
    آپارتمان رو سپردم بهت..الان میرم سر بزنم ببینم تو چه وضعیه!
    وایی نگو بد بوی! هم فیتیله پیچ شدم هم فیتیله پیچش کردم!:w05:
    اوه بد بوی مرسی که اسممو همیشه تمام و کمال میگی ....
    من هم بدک نیستم....با این درسها و کتابهای یک ترم نخوانده و باید یک شبه خوانده شود ...خیلی مسرورم و خرسند..:cry::(:razz::confused:...اره منم یه دو هفته ای نبودم ...الان اومدم یه نفس بگیرم دوباره برم زیره اب تا هفته بعد .....
    اره پسر فعلا مدتی از قرارداد صلحمون باقی مانده ..شاید تمدید کردیم شایدم نه ...بستگی به شرایط داره ...:D
    مرسی اومدی و موفق باشی ..:gol:
    سلام خوبی خوش می گذره
    خواستم ببینم اسپم چه مزه ای می ده
    نه خوب ه کلی مزه خوب خوب می ده
    Hi,Dear Amir
    Happy new year
    Do not let bad moments over come you,be patient and they will pass

    سلام:gol:
    خوبی؟؟؟
    اهان اونو میگی...
    خب اره دیگه..باید با اخر کلمه قبلی من یه کلمه بگم...
    با "ل" بلد نیستم:redface:
    تو تاپیک مکالمه علمی
    اصا تو واسه چی پیام منو خوندی...هوم؟:w12:
    سلام خوبی؟:gol:
    چه حلال زاده هستیا:victory:
    یکی دوبار دیدم تو سایت بودی تا خواستم پیام بدم رفته بودی:surprised:
    دیگه گفتم پیام میدم هر وقت اومد جواب میده:w16:
    تا اومدم پروفایلتو پیدا کنم دیدن آن هستی:w12:
    خواستم حالتو بپرسم:redface:
    گفتن ببینم موجش مثبت شد؟:surprised:
    مزاحمت نمیشم.:w16:مواظب خودت باش.:w40:
    سلام دوست من
    تولد سنجابه
    بهش تبریک نمیگید؟
    تولدت مبارکککککککککککککککککککmegh dadجونم(سنجابی)
    ممنون بابت تبريكت جيگر :gol:;)...مرسي كه به يادم بودي خيلي خوشحالم كردي :gol::gol:
    با سلام
    جریان هر چی بوده تمام شده و شما ها حق صحبت و گفتن هر چیزی رو دارید اما از اونجاییکه همه من رو میشناسید حرف هیچ کس برام مهم نیست.

    ندا دوست من..عزیز من و جز اعضا و افرادی هست که برام دوست داشتنی هستند.حتی اگر شما یا هر کس دیگه ای با من ارتباط نزدیک برقرار میکردین این حس رو نسبت به شخص شما می داشتم.

    و اینکه آیا کسی خوشش اومد یا نیامد اصلا برای من مهم نیست,و حالا اینکه چرا این جریان پیش اومد فقط و فقط یک امر شخصی هست و اینکه باید خیلی ها در این سایت بفهمند که حتی ارتباط های نتی هم میتونه قشنگ و زشت باشه..

    جناب کار خدا پرست از اینکه هنوز به من علیرغم حسن نیتم به شما با من تماس حاصل نکردین و اینکه هنوز از اینکه شخصیتم رو خورد کردم که به شما شخصیت بدم که بنده رو قابل بدونید و ایجاد ارتباط کنیم ناراحت هستم.

    آسمان اعتماد که فکر میکنند این امتیاز ها در این دنیای مجازی سود یا بهره بانکی داره!!!

    و خیلی های دیگه که باز فکر میکنند اینجا میدان مسابقه و جنگ هست که با هم کل کل کنیم.


    تاسف آور این هست که بعد از یک سال عضویت در این باشگاه مجازی هنوز هیچ کس رو حتی در حد اینکه بدونم فامیلیشون چی هست یا اسم واقعیشون چی هست نمیشناسم و فقط این رو میدونم که من رک ترین و ثابت قدم ترین ادم هستم و بودم در ایجاد ارتباط با بچه ها و این عدم اعتماد رو باید از کجا ریشه یابی کرد.

    همیشه دلم میگرفت و میگیره که هر شب این همه آدم میان اینجا با هم صحبت میکنند بدون هیچ آشنایی و و و

    به استثنای بعضیا که همدیگرو میشناختند که خیلی هم کم بودند.



    این نامه بصورت عمومی در بخش پیام های عمومی همه اعضای محترم ارسال شد
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا