دخترخاله سلام..حال همۀ ما خوب است
ملالی نيست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خيالی دور،
که مردم به آن شادمانی بیسبب میگويند
با اين همه عمری اگر باقی بود
طوری از کنار زندهگی میگذرم
که نه زانویِ آهویِ بیجفت بلرزد و
نه اين دلِ ناماندگار بیدرمان!
تا يادم نرفته است بنويسم
حوالی خوابهای ما سالِ پربارانی بود
میدانم هميشه حياط آنجا پر از هوای تازهی باز نيامدن است
اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببين انعکاس تبسم رؤيا
شبيه شمايل شقايق نيست!