هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم...هر گه که ياد روي تو کردم جوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا...بر منتهاي همت خود کامران شدم
اي گلبن جوان بر دولت بخور که من...در سايه تو بلبل باغ جهان شدم
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود...در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم
قسمت حوالتم به خرابات مي کند...هر چند کاين چنين شدم و آن چنان شدم