همین دیگه دیر میای میری زود.
من بعد از مدیر شدن شیر یکی از چاههای نفتو باز کردم تو باشگاه نمیبینی هرجا میری بو نفت میاد. تدابیر امنیتی هم برای اینکه اون کسایی که میخوان باشگاه رو آتیش بزنن در نظر گرفتم تا اگه خواستن کاری بکنن بقیه هم کمک بدن. قرار شده به منم خبر بدن بیام از رو آتیش بپرم.
یاد یه خاطره افتادم یه بار رفته بودیم باغ یکی از دوستان بنده خدا هم درختهای باغ رو تازه مرتب منظم کرده بود تمام علفهای هرز تو باغ رو جمع کرده بود که اتیش بزنه . جاتون خالی منم جوگیر شدم همه رو آتیش زدم. شعله میکشید دو متر خوشبختانه به درختا آسیبی نرسید. ولی من عینهو دیوونه ها فکر کردم المپیکه منم قهرمان پرش رفتم عقبو با تمام سرعت دویدم از رو اتیش پریدم. یه لحظه حس کردم تو جهنم هستم. وقتی از اون طرف اتیش دراومدم دیدم تمام موهای پا و دست و ابرو و یکمی از موهای سرم جزغاله شده.
خلاصه ملت کلی حال کردن. منم جزغاله بوی کله پاچه میدادم