مانده تا برف زمین آب شود/ مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه ی چتر/ ناتمام است درخت/ زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد/ و فروغ تر چشم حشرات/ و طلوع سرغوک از افق درک حیات/ مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سمبوسه و عید/ در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد / و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف/ تشنه زمزمه ام/ مانده تا مرغ سرچینه هزیانی اسفند صدا بردارد/ پس چه باید بکنیم/ من که در سخت ترین موسم بی چهچهه ی سال/ تشنه ی زمزمه ام؟/ بهتر است آن که برخیزم/ رنگ را بردارم/ روی تنهایی خود نقشه ی مرغی بکشم