باشه به روي چشم 
يعني هفته ايي سه چهارتا پست ...زياده؟ يا كمه؟
يعني هفته ايي سه چهارتا پست ...زياده؟ يا كمه؟
-
خب خداروشكر....ايشالا به سلامتي و دل خوش
چرا نميتوني ادامه داستان رو بنويسي...اگه هفته ايي سه چهارتا پست هم بزني كافيه داداش...عجله كه نداريم...الان مدتهاست بلا تكليف مونده..
ممنونم نظر لطف شماست...نيستي داداشي ...كم سعادت شديم..دلمون برات تنگ ميشه....
متشكرم ..اونام خوبن خداروشكر...سلام ميرسونن...
كجايي؟ خيلي به ندرت مياي؟؟ هنوز كار خونه و اينا تموم نشده...؟
به به به....سلااااام خان داداش گل...چه عجب يادي از خواهرت كردي عزيز.
خودت خوبي..خانواده خوبن...سلامتي...چه خبرا؟؟ [IMG]
ye sar omade boodam inja goftam hali az doostane ghadimi beporsam
omidvaram haletoon khobe khoob bashe
سلام داداشم ايشالا سلامت باشي...
نه داداش تو بيا منم وقتم رو تنظيم ميكنم...دوست دارم ادامه اش بديم...
اما اومدي با سوژه هاي جديد و حرفهاي تازه بيا يه تكوني به داستان بديم...احساس ميكنم خيلي سرد داره پيش ميره
سلامممممممم داداشمممممم...كجايي عزيز؟ حسابي خواهرتو فراموش كردي.
يلداي شما هم مبارك اميدوارم شبي دلنشين و دلپذير رو كنار خانواده بگذرانيد...
بله ما هنوز بر قرارییییییییییم.
علی تلاش که رفته سربازی حدود یه ماه دیگه برمیگرده.بعدش یه میتینگ دیگه داریم.بهت میگم اگه وقت داشتیو دوست داشتی با عیال مربوطه تشریف بیاوریییییییییییید.
زندگی همیشه در حال زیر و رو کردن آدماست پس گاهی بیخیالش باشو بیا پیش ما بیخیالای همیشگی!
در وا شد و گل اومد ...
من فکر کردم دوستای کرجیتو فراموش کردی مهندس.
با ما به از این باش که با خلق جهانی.
دست خانومتو بگیر بیا وسط میتینگای ما یه صفایی بکن بابا.چیه چسبیدی به زار و زندگی!
خیلی بی معرفتی!!!!!
راستي چي مباركه ؟؟؟؟ نفهميدم داداشي؟؟؟
داداشي هميشه منتظرتم...زود زود بيا...باشه؟ [IMG]
محض رضاي خدا يه كمي هم به فكر داستانمون باش.هان؟؟ جاي دوري نميره هااااا [IMG] [IMG]
به به به ...باد آمد و بوي عنبر آورد...واي چه عجب ما چشممون به جمال داداش گلمون روشن شد...
تو كجايي پسر نميگي دل آبجيت واست يه ذره ميشه؟؟؟؟ [IMG] [IMG] [IMG]
تورو خدا يه كمي به خودت مرخصي بده داداش....خيلي خوشحالم كه سالم و سلامتي... [IMG]
داداشي كجايي؟؟ دلم واست تنگ شده.. اينجا خيلي جات خاليه... [IMG]
آخي از سركار كانكت ميشي ؟ آره اينجوري باشه سخته...شرايطتت رو درك ميكنم...اما اگه تونستي بيشتر كمكم كن تقريبا داستان رو دارم تنهايي پيش ميبرم داداش به كمكت شديد احتياج دارم..ماجراي فرنوش رو من نميتونم پيگيري كنم...اما حتي المقدور سعي ميكنم داستان روي برنامه هاي خودم پيش بره تا فرصت كافي داشته باشي و بياي داداش..
قربون داداشيم برم كه اينقده ماهه...
داداشي كجايي؟؟ كمرنگ شدي؟؟
آخخخخي بميرم الهي واسه داداشم...ميدونم چه درد وحشتناكي داره...رضا هم به اين بلا گرفتاره و گهگاهي خصوصا زمستونها خيلي اذيتش ميكنه...خب خوشحالم كه ميشنوم بهتري داداش ايشالا كه بهترتر هم بشي..
ممنونم داداشي هرچي باشه كه به پاي داداشم نميرسم.. [IMG]
غصه نخور داداشم ...اومدم كمكت...مگه آبجيت مرده كه تنها بموني...
ممنونم داداشم منم خوبم خداروشكر
تو خوبي ...خوش ميگذره؟
باريكلا داداش خوب داري پيش ميري ...برو جلو هواتو دارم.
داداشي بدو كه ديگه خسته شدم...منتظرم [IMG]
دو خاطره از دانشجويي نوشتم برو بخند
قربونت داداش...نه اينبار كار باباي اميرعلي بود...پنج شنبه از صبح كامي رو روشن كرد تا شب ...كارش خيلي زياد بود...شب كه شد بنده خدا فنش گيريپاش كرد...پكييييييد...
سلام داداشم...شرمنده عزيز..كامپيوترم سوخته بود
خداروشكر خوبم ...ببخشيد ديگه حسابي از داستان عقب افتاديم..
ايشالا يه كم سرم خلوت بشه ...زودي ادامه ميدم.
سلام عزیزم ، مرسی از لطفت گلم .
سلام پس ادامه مهري و مهران چي شد؟ تموم شد؟
سلام مهران جان
ویرایش شد کار دیگه ای بود درخدمتم
خواهش میکنم... خوشحال شدم منم
سلام
مرسی
شما خوبید؟ ایام به کامه؟
سلام دوست عزیز.فردا میای یا نه؟برنامه معلوم نداری؟
اگه میای شمارتو بهم بده لطفا چون محلش یه کم تغییر کرده بخاطر خفظ مسائل امنیتی!
امروز خبرشو بده اگه می تونی!مرسی. -
بارگذاری...
-
بارگذاری...
-
بارگذاری...
