A different girl
پسندها
27

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عادت دارم. ولی برا شما کفتم شاید از اخرین باری که با هم پیام دادیم . ناراحت باشی و یعنی جواب میدی یا نه
    خدا رو شکر که خوبید
    باور کنید ، یه مدت به شدت سرم شلوغ بود ، نمی رسیدم به خودم سر بزنم :)
    سلام
    احوال شما چطوره؟
    به لطف خدا بد نیستم ، حال شما چطوره؟
    نبودید مدتی؟
    ممنونم از اینکه سراغ ما رو گرفتین
    :gol:
    و کسی گفت بهار است و من با قطره ای شبنم روی یک برگ گل یاس نوشتم کاش ان بهاری ک همه میگویند بی خبر می امد
    شاید انوقت همه ز شوقش گل میدادیم


    وقتی دلت میگیره یا تنهاییتو گریه میکنی یا ....
    ترسید، می دانم ترسید



    از متنی که نوشته بودم/ نه برای او ، یا برای او!!!


    ترسید معتاد بودنش شوم


    ترسید جان نثار ِ واژه هایش شوم


    و چونان بُتی، پرستشش کنم...


    هیــــــــــــ وااای.....بر من که چون همیشه عاشقانه نوشتم


    هـیــــــــــــ وااای ....بر او که بی دلیل ترسید از نگاه ِ واژه هایم.


    بی هوا نوشتم، به هوای کسی ...
    عادت ندارم درد دلم را ،
    به همه کس بگویم ..! ! !
    پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم.. ،
    تا همه فکر کنند . . .
    نه دردی دارم و نه قلبی

















    حال من خوبه اما گاهي براي ماندن بايد رفت...!!!
    من هستم ...
    تو هستی...
    بهت قول میدم یه روزی...
    بشه که کنار هم باشیم.
    -
    فصل4 فرار از زندان.
    مایکل و سارا
    خوبی خانمی؟ این بار برام کم پیام گذاشتی.....


    نوه: «صبر کن، صبر کن بابابزرگ، تو قصّه رو اشتباهی خوندی. دختره با هامپردینک ازدواج نکرد، با وستلی ازدواج کرد. من مطمئنم؛ بعد از اون همه کاری که وستلی براش کرد اگه باهاش ازدواج نکنه عادلانه نیست.»
    بابابزرگ: «خب کی گفته زندگی عادلانه‏ست؟ کجا اینو نوشتن؟ زندگی همیشه هم عادلانه نیست.»

    Film Title: [The Princess Bride - 1987]
    Director: [Rob Reiner]
    Writer: [Wiliam Goldman]
    نام همسر ایرانی امام حسین(ع) در روابات و احادیث
    روش تربیت در کلمات امام علی (ع)
    چه دعایی کنمت بهتر از این: خنده هایت از ته دل، گریه هایت از سر شوق
    شخصی ب تازگی نابینا شد چون خود را با تفاوتهای جدید وفق نداد دچار افسردگی شد تا جایی ک شبها خوابش نمی برد و ب سر حد جنون رسید و تصمیم بخودکشی گرفت ولی موفق نشد ب روان پزشک مراجعه کرد. پزشک گفت زندگی ت واقعا دشوار است و بهتر است ب جای تطابق خودت را خلاص کنی ! ولی نمی خواهم خانواده ات با ناراحتی مواجه گردند پس این کار را مخفیانه انجام بده تا گمان برند در خواب از دنیا رفته ای امشب قبل از اینکه ب رختخواب بروی ب منطقه ای نسبتا وسیع برو و تا میتوانی بدو آنقدر که دیگر توانی برایت نماند بعد به رختخواب برگرد وی این کار را کرد اما نتیجه ای نگرفت شب بعد دوباره با سرعت و قدرت دوبرابر دوید وقتی به رختخواب برگشت آنقدر خسته بود ک زود خوابش برد صبح بیمار غمگین زود بیدار شدو نسبتا سرحال بود پس بیتاب بود که زودتر شب شوددوباره شب شد و او دوید و بخاطر خستگی زودخوابید و صبح زود بیدار شد و سرحال بود نابینا تصمیم گرفت هر شب بدود ولی نه برای مردن بلکه برای زنده ماندن ونه برای زنده ماندن بلکه برای زندگی کردن

    ت برای چ زندگی میکنی و برای چ حاضری ا زندگیت بگذری؟
    سلام خانمی خوبی عزیزم اسم کوچیکتو بهم میگی؟
    ی مدت نبودم ممنون بم سر زدی جبران میکنم :دی
    از بچگی بزرگ شدم تنهاو سرکش **هرکی منو میدید میگفت تنهایه قلبش** روزگارم سخت بوداعتمادو صبرکرد**تا اینکه تورودیدم گفتی بمون برگرد** ته صدات غم بودو جازبه من شد**توذهنم هک شد خاطره ای از تو**حس خوبی بود گفتی پیش توهم تا ابد**مثل دودی دور شدی پیش خودم باخبر*** از همه دنیا و بی خبر از توهم**از همه دنیا تو بی خبر از خودم**کاشکی میدونستم یک روز احتمالن بد میشی**از منو عشقمو اعتمادم رد میشی** دردسر عاشقی از خشکلی بیشتره**عاشق ساده خوراکش زهر ماره شیش سره** با تو موندن بدتر از تنها موندنه**تنهایی بهتر از با هر کسی بودنه
    كي گفته ما فكر ميكنيم بيشتر از شما ميفهميم؟!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا