یاربانو
پسندها
315

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • كفتر لالا
    گنجشك لا لا
    لالا لالايي
    لالا لالايي
    بخواب كوچولو
    ياربانو لالا...:redface:
    سلام سلام همگي سلام
    ياربانو سلام
    سلام سلام ..سلام سلام :redface:
    خوبي:)
    این روزها که می‌گذرد، هر روز
    احساس می‌کنم که کسی در باد
    فریاد می‌زند
    احساس می‌کنم که مرا
    از عمق جاده‌های مه‌آلود
    یک آشنای دور صدا می‌زند
    آهنگ آشنای صدای او
    مثل عبور نور
    مثل عبور نوروز
    مثل صدای آمدن روز است...
    غمگينم ...
    مثل پيرزني كه آخرين سرباز باز گشته از جنگ ...
    پسرش نيست !!!
    دلم پر است!!
    مثل توپخانه ای که زیر بارتفاهم نامه ها تن به صلح میدهد...
    سلام عشقم .....خواهرم ....خواهرم ....خوبی ؟ خداقوت بده عزیزم
    باز که پتو را دور انداخته ای بانو..
    باز میخواهی سرما بخوری؟؟
    باز میخواهی موقع آمپول زدن دست مرا گاز بگیری که
    جیغ و داد راه نیندازی و آبرویمان را نبری؟؟
    خدایی چه ناز خوابیده ای ..مثل دختر بچه های نازی

    --------------------------------------------------------------------------------


    که شرارت میبارد از چشمهایشان !!
    نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و
    زانوهایم را میگذارم روی زمین و خم میشوم_ موهای پریشانت را
    کنار میزنم و میبوسم پیشانی ات را_
    دیشب موقع خواب از بس ورجه وورجه کردی
    و مرا آزار داده بودی که الآن بیهوش افتاده ای..
    شیطنها و با مزگی هایت بد به دلم مینشیند بانو ..
    رو به رویت دراز میکشم و زل میزنم به صورتت
    و بعد از چند دقیقه نگاه کردن احساس سوزشی دردناک و کوتاه ،
    روی بازویم احساس میکنم و " آخ " نشکان میگیری چرا اول صبح؟؟؟
    به خودم می آیم می میبینم از آتش سیگاری که در دستم است
    سوخته ام و خبری از این حرفهای نیست و
    عجب دردی دارد در بیداری کابوس دیدن...
    سحرگاهان سفری خواهم رفت باتو

    سفری به شهری زیبا تا بی کرانه ها سفری کوتاه

    که مرا فاصله دهد از دنیایِ مجازی وشبانه ، خواهم برگشت



    هنگامی که…

    ستاره ها خوابیدند در یک سکوت ِزیبا


    در نیمهِ شب…

    خواهم بر گشت وباز در یک سحر

    دوباره شعرهایم بیدار می شوند از خواب

    با آمدنم
    زن که باشی
    عاقبت یک جایی
    یک وقتی به قول شازده کوچولو
    دلت اهلیِ یک نفر می شود
    و دلت برای نوازش هایش تنگ می شود
    … حتی برای نوازش نکردنش
    تو می مانی ودلتنگی ها
    تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تندتر می تپد
    سراسیمه می شوی،بی دست و پا می شوی، دلتنگ می شوی
    دلواپس می شوی، دلبسته می شوی
    و می فهمی
    نمی شود “زن” بود و عاشق نبود…..!

    خواهش می کنم بانو وظیفه بود :redface: [/CENTER]
    الان ساعت چنده :biggrin:
    من شيطونم گاز ميگيرم
    شما چرا
    فردا هر كدوم از دوستات ساعت ببينن حسودي ميكنن
    يه گاز محكم از دستت ميگيريم تا جاي دندونام مثل ساعت بمونه رو دستت:redface:
    شيطونم ديگه
    جاي چاي بهم پفك ميدي:w07:
    ببين چه ساعت قشنگي داري بانو
    تو دنيا نمونش نيست:redface:
    کاش دستاشون به سمت آسمون بود...اینطوری بیشتربا شعرعجین میشد
    مرسی عزیزم
    تنها تویی که بود و نبودت یگانه بود
    غیر از تو
    هر که بود هر آنچه نمود نیست
    بگشای در به روی من و عهد عشق بند
    کاین عهد بستنی
    این در گشودنی ست
    این شعر خواندنی
    این شعر ماندنی
    این شور بودنی
    این لحظه‌های پرشور
    این لحظه‌های ناب
    این لحظه‌های با تو نشستن
    سرودنی‌ست
    بدون عکسش زیبابود
    خیلی ممنون گلی
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا