یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • به عنوان فردی که زندگیم را وقف دانش کرده ام ، و آن را در راه مطالعۀ مواد و اتمها به سر برده ام میتوانم به شما به عنوان نتیجۀ تحقیقاتم دربارۀ اتمها بگویم که وجود اتمها و بقای آنها نشأت گرفته از اثر نیروئی است که ذرات اتم را بوسیلۀ ارتعاش نگه میدارد و خرده سیستم )مانند( منظومۀ شمسی ِ اتم را دور هم نگه میدارد. ما باید به پذیریم که پشت این نیرو، اندیشه ای آگاه و باشعور میباشد، این وجود آگاه سرچشمه و مبدأ همه چیز است.(ماکس پلانک در کتاب طبیعت مواد 1944)
    دقیقا.
    مثل ما آدما. در عین تضاد، با هم ترکیب های زیبایی میشیم. نه؟
    فک کنین که همه شوخ باشند و یا اینکه همه جدی. چه کسل کننده میشد ...
    به به چه عکس قشنگی. فک کنین آدم چند ساعتی اونجا باشه سر خود عرفانی میشه...!
    سلام... ممنون، نوشته های شمام همیشه عالی اند به این خاطر که بک گراندشون خالی نیست و اعتقاد قوی خودتون توش موج میزنه.
    من هنوز یك دور هم كتاب رو نخوندم،شما چطور!؟
    حالا وقت براى درس خوندن داریم،كو.و.و…تا فردا
    زمزمه هاى شیطانی شب امتحان
    هان اى كسانی كه از كتاب هایتان به عنوان اشیايى دكورى استفاده كرده اید
    اكنون فقط یك معجزه می تواند كارنامه شما را زیر و رو كند…ستاد ایجاد رعب و وحشت شب امتحان
    بازم سلام.بله استرس.
    بوی شوم امتحان آید همی یار صفر مهربان آید همی
    ما ز تعلیم وتعلم خسته ایم
    دل به امید تقلب بسته ایم
    ما برای کسب مدرک آمدیم
    نی برای درک مطلب آمدیم


    سلام

    خوشحال میشم شما در جمع دوستان من باشید
    سلام آقا داداش
    خوبید؟
    انشالله برای پنج شنبه آینده جمع بندی هفته 27 رو انجام بدید
    هروقت بقیه دوستان جمع بندی از هفته 22 تا 26 رو گذاشتند توی تاپیک شما جمع بندی هفته 27 رو بفرستید
    برای راهنمایی در خصوص نحوه جمع بندی به آرشیو سر بزنید

    *.::آرشيو جلسات مطالعه هفتگی نهج البلاغه و خودسازی::.*
    موفق باشید:gol:
    بد نیست ااااااااااااااا
    منم مثل بقیه بجنگم بایستم
    بگویم این همه نگفته را که دفن شد و پوسید
    بگویم؟
    من؟
    وااااااااااای
    چه دل و چراتی می خواهم؟
    من
    همان کودک سر به زیر و مهربان
    همان ورزشکار قوی
    همان جوان پریشان
    همان زنده ای دیروز
    و نگفته های دفن شده ی پوسید ه ی امروز
    زنده بودن چه دور است چه سخت
    می شود یکسال مومیایی ام کنی
    و در سیاره ای یا اگر دلت خواست در ستاره ای دور بگذاریم
    حالا اگر دلت برایم سوخت کنار مومیایی ام شاخه گلی بگذاری تا مثل شازده کوچولو تنها نباشم
    اموقت یکسال که گذشت بیایی بازم کنی و ببینی این پیله نتیجه داده
    و از ان پروانه ای سیاه بیرون زده
    درست است سیاهی زیاد زیبا نیست اما پروانه شده
    ان قول قدیم حالا پروانه شده
    انوقت دور همان گلی که گذاشتی میچرخم هیچ تنهایش نمی گذارم
    تاز مانی که تو بخواهی که من و گل ا ببری
    باور کن دیگر به اینجا بر نمی گردم
    از اینجا
    از این غول بیزارم
    همانچا در همان دور دورها با گل ستاره ها را می شماریم و از تو می گوییم و شاد ی را فریاد می زنیم
    می شود به یاد من و درخواست من باشی
    می شود
    خسته شده ام
    خسته
    نامه هایی برای بابا لنگ دراز...
    ادامه... آپدیت امروز:d
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/330481-گلستـان-شهـدای-باشگاه-مهندسان-ایران?p=6294449&viewfull=1#post6294449
    دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم …
    آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز…
    دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود …

    جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد …آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید …
    الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
    و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم
    و آزادمان کن تا اسیر نگردیم …

    قسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری
    می شود یکسال مومیایی ام کنی
    و در سیاره ای یا اگر دلت خواست در ستاره ای دور بگذاریم
    حالا اگر دلت برایم سوخت کنار مومیایی ام شاخه گلی بگذاری تا مثل شازده کوچولو تنها نباشم
    اموقت یکسال که گذشت بیایی بازم کنی و ببینی این پیله نتیجه داده
    و از ان پروانه ای سیاه بیرون زده
    درست است سیاهی زیاد زیبا نیست اما پروانه شده
    ان قول قدیم حالا پروانه شده
    انوقت دور همان گلی که گذاشتی میچرخم هیچ تنهایش نمی گذارم
    تاز مانی که تو بخواهی که من و گل ا ببری
    باور کن دیگر به اینجا بر نمی گردم
    از اینجا
    از این غول بیزارم
    همانچا در همان دور دورها با گل ستاره ها را می شماریم و از تو می گوییم و شاد ی را فریاد می زنیم
    می شود به یاد من و درخواست من باشی
    می شود
    خسته شده ام
    خسته
    سالهای سال است که مرده ام
    ارزوی زنده بودن چه دور و سخت شده
    ارزوی ازادی
    ارزوی رهایی ار قفس
    اینها کجایند
    کمی پرو باشم
    بد نیست ااااااااااااااا
    منم مثل بقیه بجنگم بایستم
    بگویم این همه نگفته را که دفن شد و پوسید
    بگویم؟
    من؟
    وااااااااااای
    چه دل و چراتی می خواهم؟
    من
    همان کودک سر به زیر و مهربان
    همان ورزشکار قوی
    همان جوان پریشان
    همان زنده ای دیروز
    و نگفته های دفن شده ی پوسید ه ی امروز
    زنده بودن چه دور است چه سخت
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا