o لره زنش رو (ببخشین) می فروخته؛ میگن چرا این کارو می کنی : میگه سی پول
میگن : پول واسه چی می خوای ؟ میگه: برا تفنگ خریدن.
میگن تفنگ واسه چی؟ میگه سی جنگ با دشمن
میگن : جنگ برای چی؟ میگه : سی ناموسم
سلام سایه جونی
خوبی؟
یکی از دوستام که بدجور دنبال حمید بود و حواسش بهش بود و دورش میگشت چند روزه عقد کرده
حالا نمی دونم چرا من حالم گرفته شده وقتی اینو شنیدم
فقط مي تونم بگم متاسفم . چون فكر كنم قرار بود سرزمين رويا ها پر از اميد باشه ولي انگار تقدير اين بود كه من! دلتنگيهامو تو بهشت زميني , فرياد بزنم. يعني, اين هر چي هستم هست. ممنون از پيغامتون.