پیرجو
پسندها
16,603

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سلام بر مدير ارشد جان
    پيرجو جان اين موضوع ***** بودن لينك خبري چيه ؟؟
    پارلمان نيوز كه همه طرفه اخبار ميزاره شايد از ساير منابع خبريه ديگه هم خيلي معتبر تر باشه چون تا قطعي نشده خبري رو نمي زاره ؟/
    نه دیگه! مال من از این حرفها گذشته! خام بدم پخته شدم سوختم !!
    اوووه! اینا همه موندن!؟ میخوای یه کاری کنیم! واسه نصفشون من جشن میگیرم نصفشون رو هم خودت بفرست خونه ی بخت! [IMG]
    آرهههههه! اونو باز کن من یکم اخطار به این مدیر راهنما بدم، خل از دنیا نره!:D :D
    برو بابا! :d
    زیر ِ چی زدم!؟! حرف در نیار!
    حوصله ام سر میرفت! دیگه نمیخواستم که این دنیا و اون دنیای خودم رو سیاه کنم!! همون آزاد هم زیاده!
    به هیچ عنوان قبول نیست!
    نه ترو خدا بتی:cry:..اصلا"! خواهش!
    کی گفت اصلا من مدیر شم؟! :w00:
    خب تقصیر خودته که دعوا درست میکنی!:lol:
    چی کار میکنی!؟ بده نصفشو به من !!
    بهتاااااااااااااااش! من حوصلم سر میره! یه فکر نوین و جدید بکن واسم!
    سلام.خوبي؟
    يه سوال فني؟
    مي شه لطف كني ليست كتابهاي تست كارشناسي ارشد رو كه به درد مي خورن بهم بدي؟
    مثلا ترموديناميك پوران پژوهش خوبه، كاربرد رياضي راهيان ارشد.اينجوري باشه.
    مرسي.
    خیلی ممنون مدیر جان:gol: ..لطف کردی بابت راهنمایی.;)..امیدوارم مشکلات همگی حل شود ....ممنون از گل زیباتون ...بعدشم مسخلم کردی اجکال نداره .......:cry:خوب اکتیو میشم چرا به روم میاری :razz::D
    :biggrin:
    سلام بر مدیر مهربون و عاشق عکس ...این کوچولورو اجازه قورت دادنشو میدن ایا ؟؟؟:D
    خوب هستین ؟خسته نباشید...شما از گلاب تازگیها خبر ندارید ؟؟نکنه دیگه نیاد :(
    تو همیشه میدانستی در سایه ی تمام قطره های باران رحمتت، سیل نهفته است...
    میدانستی که مرا برای بهشت آفریده ای... نه بهشت را برای من...
    میدانستی که مرا تنها نخواهی گذاشت... و من در وسعت تنهایی خویش تو را نمی یافتم ...
    خدایا تو میخواستی من، تو باشم !
    میخواستی فرصتی دیگر مرا به نفس خدایی ام بیازمآیی ...
    میخواستی من از هوای تلخ اندوه هایم به تو پناه آورم ...
    میخواستی روی زمین، بندگی کنم و خدایی را بیاموزم...
    نمیخواستی زمین تو، بهشت من باشد!
    مرا رها کردی... تا بیاموزم. تا خودت پاداش رهایی ام باشی نه بهشت ...
    همه ی تلاش بر همین بود...تا بدانم !
    مرا به عذاب زمینی ات گرفتار کردی تا میان خوب و بد، راهی بکشم ... راهی در امتداد تو...
    چون نمیدانم !
    به امید رحمت بی پایان در کنار تو بودن، حتی عذابت را نیز دوست دارم !!!

    فراز
    مرا از بهشت راندند !
    خدایا... متن تمام زمزمه های تاریکی من، دوست داشتن تو بود...چگونه این شد؟
    چگونه است که هوای تاریک تلخ تنهایی های من بوی عذاب تو را میدهد ؟
    چگونه است که دیگر نمیتوان در این دهکده ی نفسانی، نفس کشید...
    خدایا من تو را خواسته بودم... من عاشق تر بودم!
    همانگونه که تو میخواستی...همانگونه که تو بودی...
    و تو خندیدی !
    تو میدانستی و من نمیدانستم...
    ممنون مهندس پستی که به شما تقدیم شده بودرو دیدین
    فقط خواهشا یه نظر کوچولو بنویس
    ممنون بهتاش خان
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا