دلتنگي هاي آدمي را باد ترانه اي مي خواند...روياهايش را آسمان پر ستاره ناديده ميگيرد ...و هر دانه برفي به اشكي نريخته ميماند... سكوت سرشار از سخنان ناگفته است ... حرف هاي نهان ... عشق هاي بر زبان نيامده ... در اين سكوت حقيقت ما نهفته است...حقيقتي كه بيان نميشود
رگ زمان از دره های پر شکوفه ی سیب عرفان می گذرد
پرندگان رنج راه را به بادهای آبی می سپارند
و آفتاب بر رگ باغ شور زندگی می پاشد
؛
دوباره جاری می شوم
از کوه ها و دره ها
آوازهای ازغوانی باد و باران در همه جا طنین می افکند
همه چیز از نو آغاز میشود
.