شهرآفتابی
پسندها
223

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • صدای شرشر باران و احساست در هم می پیچد ...

    و من از همین دورها آن را می شنوم ...

    آن قدر که در گوش هایم را محکم میگیرم و فشار می دهم !

    و تو برای اینکه دلم نسوزد به من نمی گویی !

    من می خندم و تو هم ...

    قرارمان که یادت نرود برای من کافیست !

    یادت که هست ؟!


    برای هر باران ...

    دست هایت را به جای من خیس کن ...!
    میپوشانم دلتنگیم را با بستری از کلمات
    اما باز کسی
    در دلم تو را صدا میزند.
    همیشه می گفتم: "عشق را با خود برد
    و ندانست که من،
    در کوچه سار بیشه وحشی عشق،
    خوابم برده..."
    و حال می گویم: "من خود عشقم..."
    وبلاگ کیه دختر بلا ؟:دی
    دو تا پیام دارم پیشت : ) یاگه بشهبرام بفرس
    نریا دلمون تنگ میشه
    م شاید فردا شب بیام اصن برنامه ندارم : ) همش تو کتابخونم دلت بسوزه :دی
    نمیدانم سیگار میکشم یا حسرت نبودنت را .....

    ریه هایم را پر از دود میکنم یا پر از آه رفتنت !!

    نمیدانم تو را دود میکنم یا خاطراتت را !؟

    اصلا چه فرقی میکند .؟تو رفته ای و من, سیگار و حسرت و آه را با هم میکشم ...

    در زندگی
    نه گل باش که اسیر خاک شوی
    نه باران که به خاک بیافتی
    خاک باش که گل از تو بروید و باران به خاطر تو ببارد.
    هرگز عاقل نشو!
    همیشه دیوانه بمان.
    مبادا بزرگ شوی!
    کودک بمان.
    در اندوه پایانی عشق
    توفان باش
    و اینگونه بمان.
    مثل ذرات غبار در هوا پراکنده شو!
    مرگ عیب جویی میکند
    با این همه عاشق باش

    سلام عزیزم من خوبم تو خوبی؟ کی ب کی میای بیام ببینمت :دی



    دلم واست تنگ شده
    [IMG]
    ﺑﻲ ﺳﺮزﻣﻴﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد

    ‫ﺻﻮرت ﻋﻜﺲِ ﺗﻮ آﻟﺒﻮم ﺧﻴﺴﻪ
    ‫دوﺑـﺎره ﺧـﺎﻃﺮه ﺗـﻮ ﺑـﻮﺳﻴﺪم
    ‫اﻳﻦ ﺳﻮال ﺑﻲ ﺟﻮاﺑﻮ از ﺧﻮدم
    ‫ﺗـﺎ ﺣـﺎﻻ ﻫﺰار دﻓﻌﻪ ﭘـﺮﺳﻴﺪم
    ‫ﺑﺎ ﻛﺪوم ﺗﺮاﻧﻪ ﺑﺎز ﺟﻮن ﻣﻴﮕﻴﺮه
    ‫ﻧـﺒﺾ اون ﺣـﻨﺠﺮهي ﻓﻴﺮوزه
    ‫ﻣﻴﺪوﻧﻢ ﺑﺪون ﺗﻮ ﻓﺮداي ﻣﻦ
    ‫رﻧـﮓ ﺧﺎﻛﺴـﺘﺮي دﻳـﺮوزه
    ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد
    ‫ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ
    ‫ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد
    ‫ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ
    ‫روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره
    ‫ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ
    ‫ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره
    ‫ﭘﻠﻜﺎي ﭘﻨﺠﺮه رو وا ﻣﻴﻜﻨﻢ
    ‫ﺗـﻮ ﻛـﻮﭼﻪ زﻣﺰﻣﻪي ﻣﻬﺘﺎﺑﻪ
    ‫ﻫـﻤـﻪي ﭘـﻨـﺠﺮهﻫﺎ ﺧـﺎﻣـﻮﺷـﻦ
    ‫اﻧﮕﺎر اﻳﻦ ﻛﻮﭼﻪي ﺧﻠﻮت ﺧﻮاﺑﻪ
    ‫ﺑﻲ ﺻﺪا اﺳﻤﺘﻮ ﻓﺮﻳﺎد ﻣﻴﺰﻧﻢ
    ‫ﻫـﻖ ﻫـﻘﻢ ﭘﻨﺠﺮه رو ﻣﻴﺒﻨﺪه
    ‫دوﺑﺎره دﺳﺘﺎي ﻧﺎﻣﺮﺋﻲ ﺷﺐ
    ‫ﭘـﻠـﻜﺎي ﭘـﻨـﺠﺮﻣﻮ ﻣﻴـﺒﻨﺪه
    ‫ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد ...
    ‫ﺑـﻲ ﭘـﺮده ﻣـﺜﻞ ﻓـﺮﻳﺎد ...
    ‫ﻣﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﻣﺜﻞ ﺧﻮرﺷﻴﺪ
    ‫ﺑـﻲ ﺳﺮزﻣﻴـﻦ ﺗﺮ از ﺑﺎد
    ‫ﻛﻮﻟﻲ ﺗـﺮ از ﺗـﺮاﻧﻪ
    ‫ﺑﻲ ﭘﺮده ﻣﺜﻞ ﻓﺮﻳﺎد
    ‫ﺗﻨﻬﺎﺗﺮ از ﺳﻜﻮﺗﻢ
    ‫روﺷﻨﺘﺮ از ﺳﺘﺎره
    ‫ﻋﺎﺷﻘـﺘﺮ از ﻫﻤﻴـﺸﻪ
    ‫ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﺨﻮن دوﺑﺎره
    صلاح کار کجا و من خراب کجا
    ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا
    دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
    کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
    چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
    سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا
    ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
    چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
    چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
    کجا رویم بفرما از این جناب کجا
    مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
    کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا
    بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
    خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
    قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
    قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا
    ﻫﻨﻮز

    ‫ﻣـﻦ اﮔـﻪ ﻫـﻨـﻮز ﻣـﻴـﺨﻮﻧـﻢ واﺳـﻪ ﺧﺎﻃﺮِ دل ﺗـﻮﺳﺖ
    ‫ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺻﺪاي ﻏﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻢ ﺻﺪاي ﺣﺴﺮت ﺗﻮﺳﺖ
    ‫ﻋﺰﻳﺰم اﮔﻪ ﺧﺰوﻧﻢ واﺳ‪ﺖ از ﺑﻬﺎر ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
    ‫ﺗﻮ رو ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻴﺬارم ﮔﺮﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎ ﻣﻴﻤﻮﻧﻢ
    ‫اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﺒﻬﺎي ﺳﺮدت ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺗـﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ از ﻋﺸﻖ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻓﺮدا رو ﺑﺒﻴﻨﻲ
    ‫اﮔـﻪ ﻫﻢ ﺻـﺪاي اﺷﻜﻲ واﺳـﻪ آرزويِ ﺑﺮ ﺑﺎد
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ اي ﮔﻞ، ﻧﻮ ﺑﻬﺎرو ﻧﺒﺮ از ﻳﺎد
    ‫ﻫﻤﻪ دﻟﺨﻮﺷﻴـﻢ ﺑﻪ اﻳـﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎدت ﻣﻮﻧﺪﮔﺎرم
    ‫ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻤﺮﻳﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ دﺷﺖ ﻳﻪ ﺧﺰوﻧﻪ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرم
    ‫ﻣـﻦ اﮔـﻪ ﻫـﻨـﻮز ﻣـﻴـﺨﻮﻧـﻢ واﺳـﻪ ﺧﺎﻃﺮِ دل ﺗـﻮﺳﺖ
    ‫ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺻﺪاي ﻏﻢ ﻧﻴﺴﺖ ﻫﻢ ﺻﺪاي ﺣﺴﺮت ﺗﻮﺳﺖ
    ‫ﻋﺰﻳﺰم اﮔﻪ ﺧﺰوﻧﻢ واﺳ‪ﺖ از ﺑﻬﺎر ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ
    ‫ﺗﻮ رو ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﻴﺬارم ﮔﺮﭼﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺟﺎ ﻣﻴﻤﻮﻧﻢ
    ‫اﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﺒﻬﺎي ﺳﺮدت ﺑﺎ ﺧﻮدت ﺗـﻨﻬﺎ ﻣﻴﺸﻴﻨﻲ
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ از ﻋﺸﻖ ﺗﺎ ﻛﻪ ﻓﺮدا رو ﺑﺒﻴﻨﻲ
    ‫اﮔـﻪ ﻫﻢ ﺻـﺪاي اﺷﻜﻲ واﺳـﻪ آرزويِ ﺑﺮ ﺑﺎد
    ‫ﻣﻦ ﺑﺮات ﻣﻴﺨﻮﻧﻢ اي ﮔﻞ، ﻧﻮ ﺑﻬﺎرو ﻧﺒﺮ از ﻳﺎد
    ‫ﻫﻤﻪ دﻟﺨﻮﺷﻴـﻢ ﺑﻪ اﻳـﻨﻪ ﻛﻪ ﺗﻮ ﻳﺎدت ﻣﻮﻧﺪﮔﺎرم
    ‫ﮔﺮﭼﻪ ﻋﻤﺮﻳﻪ ﺗﻮ اﻳﻦ دﺷﺖ ﻳﻪ ﺧﺰوﻧﻪ ﺑﻲ ﺑﻬﺎرم
    خاکستری

    روح بزرگوار من
    دلگیرم از حجاب تو
    شکل کدوم حقیقته
    چهره بی نقاب تو

    وقتی تن حقیرمو
    به مسلخ تو می برم
    مغلوب قلب من نشو
    ستیزه کن با پیکرم
    اسم منو از من بگیر
    تشنه ی معنی منم
    سنگینه بار تن برام
    ببین چه خسته می شکنم

    به انتظار فصل تو
    تمام فصلها گذشت
    چه یأس بی نهایتی
    ندیم من بود
    فصل بد خاکستری
    تسلیم و بی صدا گذشت
    چه قلب بی سخاوتی
    حریم من بود

    دژخیم بی رحم تنم
    به فکر تاراج منه
    روح بزرگوار من
    لحظه ی معراج منه
    فکر نجات من نباش
    مرگ منو ترانه کن
    هر شعرمو به پیکرم
    رشته تازیانه کن
    گاهی باید رفت تا
    بیکران دور دستها
    سینه آفاق را شکافت
    با همه وجود زمین را در آغوش گرفت
    با خورشید بیعت دوباره بست
    پرده از ظلمت حاکم برداشت
    با آسمان دست دوستی داد
    ستارگان را شریک شادی کرد
    با باد همنفس شد
    باطبیعت هم نوای کرد
    با زندگی دست آشتی داد
    چشم ها را باید بست
    بادل از فاصله های دور
    آدمها را باور کرد
    دستی را گرفت
    سلامی را باهمه وجود پاسخ داد
    شاید دوباره نگاه ندیده آدمها را
    باید باور کرد !
    ثانیه های باید شـیـدا شد
    مجنون را باید باور کرد
    با عطر باران نفس کشید
    دوباره باید دوست داشتن را آغاز کرد
    با کوه ها همسفر باید شد
    سکوتشان را با دل تفسیرباید کرد
    کنار بوته یاس باید رفت
    باعطر او همنفس باید شد
    گاهی باید همه پلهای پشت سرت را خراب کنی
    نکند هوس گذشته به سرت بزند
    از نو باید ساخت بودن ها را ....
    من از اون آسمون آبی میخوام

    من از اون شب های مهتابی میخوام

    دلم از خاطره های بد جدا

    من از اون وقت های بی تابی میخوام

    :(:(:(

    من میخوام یه دسته گل به آب بدم

    آرزو هام به یه حباب بدم

    سیبی از شاخیه حسرت بچینم

    بندازم توی هوا تاب بدم
    شخصی ب تازگی نابینا شده بود چون خود را با تفاوتهای جدید وفق نداد دچار افسردگی شد تا جایی ک شبها خوابش نمی برد و ب سر حد جنون رسید و تصمیم بخودکشی گرفت ولی موفق نشد ب روان پزشک مراجعه کرد. پزشک گفت زندگی ت واقعا دشوار است و بهتر است ب جای تطابق با آن خودت را خلاص کنی ! ولی نمی خواهم خانواده ات با ناراحتی مواجه گردند پس این کار را مخفیانه انجام بده تا گمان برند در خواب از دنیا رفته ای امشب قبل از اینکه ب رختخواب بروی ب منطقه ای نسبتا وسیع برو و تا میتوانی بدو آنقدر که دیگر توانی برایت نماند بعد به رختخواب برگرد وی این کار را کرد اما نتیجه ای نگرفت شب بعد دوباره با سرعت و قدرت دوبرابر دوید وقتی به رختخواب برگشت آنقدر خسته بود ک زود خوابش برد صبح بیمار غمگین زود بیدار شدو نسبتا سرحال بود پس بیتاب بود که زودتر شب شوددوباره شب شد و او دوید و بخاطر خستگی زودخوابید و صبح زود بیدار شد و سرحال بود نابینا تصمیم گرفت هر شب بدود ولی نه برای مردن بلکه برای زنده ماندن ونه برای زنده ماندن بلکه برای زندگی کردن

    ت برای چ زندگی میکنی و برای چ حاضری ا زندگیت بگذری؟
    سلاممممممممممم خوبی شهر افتابی؟
    کنکورت چطور بود ی مدت نبودی منم کمتر اومدم
    خوشالم اومدی:D
    هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
    نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
    به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
    شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم
    حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد
    دگر نصیحت مردم حکایت است به گوشم
    مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
    که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم
    من رمیده دل آن به که در سماع نیایم
    که گر به پای درآیم به در برند به دوشم
    بیا به صلح من امروز در کنار من امشب
    که دیده خواب نکرده است از انتظار تو دوشم
    مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
    که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
    به زخم خورده حکایت کنم ز دست جراحت
    که تندرست ملامت کند چو من بخروشم
    مرا مگوی که سعدی طریق عشق رها کن
    سخن چه فایده گفتن چو پند می ننیوشم
    به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
    و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
    سعدی
    با دوربین تلفن همراه، خوب عکس بگیریم

    تصاویر ماهواره ای از بلندترین نقاط ایران

    گوشی 650 میلیونی در بازار کشور
    6 ویژگی مشترک انسان های موفق



    salam duste kam peida
    khubi?
    سلام عزیزم

    ببخشید مدت زیادی نبودم الانم که می بینم تو هم نبودی

    امیدوارم موفق باشی دوست خوبم:smile:
    عشق، تصميم قشنگي ست، بيا عاشق شو ( نامزدي*دختر باران* )


    زندگی باید کرد، گاه با یک گل سرخ،
    گاه با یک دل تنگ،
    گاه باید رویید، در پس یک باران،
    گاه باید خندید، بر غمی بی پایان...



  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا