یاد آنروزها بخیر ...دلت به شماره می افتاد
پاهایش خسته میشد از بس سر گذر تو منتظر امدنت می ماند
متلکهای قشنگ
دوست داشتن های زیبا ...صورتهای سرخ و خجالتی ...عشوه های دخترانه .
نا ز و نیاز
و دلها که خانه بودند نه در بی دروازه که هر کسی را به بهانه ای راه دهیم با صد ها توجیه .....
به من شکلات تعارف نکنید .حس میکنم مسمومم
اما باز از اعماق قلبم برای تمام شمایی که دوستتان میدارم بهترین و شیرین ترین لحظه ها را آرزو میکنم و
دوستتان دارم