شهاب شهابی
پسندها
214

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • کهن ترین احساس من به تو
    هر چند چروکیده و سالخورده شده
    اما
    خیال مرگ ندارد.
    از گذشته تا هنوز دوستت دارم
    از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . .

    اَز دلـَــم دلـگیـــرَم !

    کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد . . .

    بـی هیـــچ شِـکــــوه ای ...!!!
    وقتـی خــودم بهـت بـال و پـــر میـدم
    شــــک نـکن
    بـلـدم چـــه جـــوری پـــرتـو بچـینـم ...
    ه سراغ من اگر می آئید
    پشت هیچستانم
    پشت هیچستان جایی است
    پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
    که خبر می آرند، از گل وا شده ی دورترین بوته ی خاک
    روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
    به سر تپه ی معراج شقایق رفتند
    پشت هیچستان، چتر خواهش باز است
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
    زنگ باران به صدا می آید
    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است

    به سراغ من اگر می آیید
    نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من...
    نباشی؛
    برای من هیچ اتفاقی نمی‌افتد!
    مثل همين امروز كه ولنتاينه .....
    با خاطراتت قرار داشتم مثل هميشه....
    خداكنه تو آغوشش خاطراتم اذيتت نكنه...!!
    ولنتاين مبارك عشق بي معرفتم ...!!
    چه کسی میگوید ...
    که فهمیدن همیشه خوب است ...
    فهمیدن درد دارد ...
    مثل آن روزی که من ...
    چشم تو را از پشت گرفتم ...
    و میان آن همه اسم که گفتی ...
    من آخرین بودم ...
    من نیز آن روز به فهمیدن رسیدم ...
    فهمیدم که تو ...
    بی نهایت دوست داری ...
    نه اینکه بی نهایت دوستم داری ... !
    خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،
    چه زجری میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است،
    خداوندا تو تنهایی و من تنها ، تو یکتایی و بی همتا ،
    ولیکن من نه یکتایم نه بی همتا فقط تنهای تنهایم.......
    مرد میـــخواهد

    .

    .

    .

    .

    .

    خـــــاطره ها را بــــدون اشــــک
    مــــرور کـــردن....
    این روزها ...
    بودنت مانند نبودنت ...
    و نبودنت مانند بودنت شده ...
    زندگی ام ...
    رفتن یا نرفتن ...
    دیگر مسئله ای نیست ... !
    بگذار همه مردم شهر
    به دیدنم بیایند
    تا درس عبرتی باشد
    که عشق به طریق من
    یعنی عبرت برای دیگران
    پیش رویم ترافیک سنگینی است٬ نمیخواهم اما که کم شود
    من مسافـر بی مقصدم که نصیب نشد رسیدن مقصدم شود
    طول میدهم و برایم فرقی ندارد از کدام راه به خانه بر گردم
    آخر از هر راه که بروم میدانم منتهی میشود به تنهایی من
    در مسیرم بر میخورم به خاطرات دوران طلایی ما
    روز های که جز با هم بودن نبود مرحم تنهایی ما
    خوش بودیم هردوی ما آنروزها نمیشد از آن بهتر
    دعا کردم که عاشق شوی اما نه به کسی دیگر
    نمی آید پس آن زمان نه هم می رسیم ما به هم
    از وقتی تو عاشق شدی روشن شد تکلیف من
    شعر کوچ کرده است
    این روز ها از سرم
    حال مرا دیده
    شاید او هم برای قانع کردنت
    به سراغ تو آمده باشد!
    همش به این فکرم که؛
    سر آدمیزاد اگر گِرد نبود چه خوب بود٬
    شاید فکر تو اینقدر در سرم دور نمی خورد
    شب درازی
    در پیش خواهم داشت امشب
    تا هضم کنم
    بغضی که در گلویم
    از طرز رفتنت گذاشتی
    عاشق خدایم
    که با تمام خطا هایم
    هنوز به من اجازه میدهد
    دوستش داشته باشم
    و هنوز از من نا امید نشده است
    که دوستش بدارم
    خسته و از همه چیز دلسردم
    می خواهم به دلم
    دستی بکشم و
    سر و سامانش دهم
    خیلی نا مرتب شده
    هرکس پخش است
    به یک گوشه و کنارش
    حوصله یی نیست
    اول خدا
    در طاق بالا
    بقیه هیچ
    دور انداختنی اند.
    تمام و کامل به بقچه بستم
    سر بقچه را نیز بستم
    بدست کسی که
    به او باور داشتم
    به دست باد سپردم
    تا بتو برساند
    هیچ وقت هدیه ام به تو
    نرسید
    نمیدانم باد
    خیانت کرد
    یا کو های که عاشق
    تو بودند
    باد را از پا درآوردند
    و بقچه را دریدند
    آنقدر از هم دور شدیم
    که نپرس
    از تو بی خبر٬ نمیدانم
    درگیر چه روزگاری تیره یی شدی
    من گرفتار عشق ممنوع شدم
    امروز اما بعد از چند سال
    که باد دور زمین را طی کرده
    ذراتی از آن بقچه دریده شده
    را با خود می آورد
    که وقتی به مشامم میرسند
    تیر می کشد
    وجودم
    اما دیر شده است دیگر
    تو که رفته یی هیچ
    من هم غرق هوسی شدم
    که دیگر به زلالی سابق نیستم
    و
    کاش
    کاش نمی بستم
    تمام عشقی که به تو داشتم را
    در آن بقچه
    همه فکرم از این است
    که از رفتنت به بعد
    بی "تو" که خیــــر
    با "خود" چــــه کنم
    ميـــخــواهــــَـــــم ...
    دم گــوشـت چـــــيزی بــگويــــم خــُــــــــــــدا !
    ايــــــن يــک اعــتـراف اســــت
    مــــــن بـــدون او دوام نـمی آورم
    حتی یــــــک روز!
    راحت باش
    نیازی نیست از من فرار کنی
    یا مسیرت را تغییر دهی
    و یا حتی از من رو بگیری
    من هم دیگر با خیال
    سابق نیستم.
    اگر در مسیرم
    بسوی تو
    چشمم
    بیافتد٬
    او را برمیدارم
    با خود میبرم
    حتی به زور
    به کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت می کنه
    این که آینده تو می بینی همش از گذشته ت داره دورت می کنه
    اینکه یادت بره کی بودی قدیم ممکنه هر کسیو پس بزنه
    یه حباب گنده می ترسه همش نکنه کسی بهش دست بزنه

    یادته آرزو می کردی یه روز تو خیابون آدما بشناسنت
    چه دری به تخته خورده که الان عینک دودی زدی نشناسنت
    اون کلاه لبه دار گنده رو می کشی روی سرت نشناسنت
    نشناسنت نشناسنت

    ترست از اینه بفهمن که همش یه نمایش واسه دیده شدنه
    یه ستاره ست که به خاطر غرور تا فراموش میشه سوسو می زنه
    بیا فک کن که چرا چی شد الان ؟ تو رو هر جا که میری می شناسنو
    از اضافه ی دلایی که شکست فرش قرمز زیر پات می ندازنو

    تو که این مسیر سختو اومدی که هنوزم خستگیش تو تنته
    هر چی گفتم با تموم تلخیاش یه تلنگر واسه ی بودنته.....
    از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :

    شما چطور 60 سال با هم زندگی کردید؛

    گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که؛

    وقتی چیزی خراب می شد؛

    تعمیرش می کردیم نه تعویضش ...!








    ·
    دنیایم را می دهم برای لبخندت؛
    هراسی نیست،
    شاد که باشی، دنیا از آن من است ...
    منتـــظر هیــــچ دستی در هیــــچ جای این دنیــــا نبـــاش !

    اشک هایت را با دست های خـــودت پــــاک کن ....

    که همه رهگـــــذرند
    نوشــــــته ها بهــــــــــــانه استــــــــــ ،
    فقط می نویـسمــ
    که یــادآوری کنـم به یــــــادتمــــ . . .
    بــــــاورش بـا تـــو!
    خداوندا خـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداوندا.....
    قرارم باش و یارم باش .....

    جــــــــــــــــــــــــــــــــــهان تاریکی محـــــــــــــــــــــــض است

    میترسم..

    کنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــارم باش....
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا