دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عمری می خواستم که عشق را با مداد رنگی هایم نقاشی کنم !

    غافل از اینکه عشق یعنی یکرنگی.
    باران که می‌بارد...
    باید آغوشی باشد...
    پنجره‌ی نیمه بازی...
    موسیقی باران...
    بوی خاک...
    سرمای هوا...
    گره‌ی کور دست‌ها و پاها...
    گرمای عریان عاشقی...
    صدای تپش قلب‌ها...
    خواب هشیار عصرانه...
    باران که می‌بارد...

    باید کسی باشد
    آمدم تا که تو را مست و گرفتار کنم


    آن دل غمزده را محرم اسرار کنم


    آمدم تا که سلامی به تو ای نور کنم


    غم و محنت همه را از دل تو دور کنم



    گر چه دیر آمده ام لیک همان هم زود است


    بودنم در بر دلبر همه دم پر سود است
    شبها که طلوع می کند خورشید

    به خستگی ها سپاس می گویم

    بی شمارش دقیقه ها

    در تردد رویا شناور می مانم

    تا دیری دیگر

    تا غروب خورشید در صبح

    شب هاکه می گشاید راز

    از پس پشت خاطره ها

    چیزی نو زاده می شود هر دم

    به آغازیدن ها سپاس می گویم

    شب ها حس می کنم هستم

    و در لا به لای وجودم

    حس می کنم که هنوز هستی

    در سکوتی نه چندان دلچسب

    با نگاهی نه چندان بی درد

    به خاطر بودنت سپاس می گویم!
    اگر عشق نبود؛

    به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

    کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

    و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

    آری... بی گمان، پیش از اینها مرده بودیم ...

    اگر عشق نبود؛
    نــگــاهـــــم كــن
    نــداشــتــنــت
    نــخــواســتــنــت
    نــبــودنــت
    هــمــه قـــــبــول
    فــقــط لــحــظــه هــایــی كــه هــســتــــی
    نــگــاهـــم كــن هــمــیــن...
    می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟
    لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه :

    دوستت دارم...
    سلام خوبی خانوم دکتر؟
    کجایی کم پیدایی؟
    میای به منم سر بزن
    راستی چرا خاموشی
    ذکر من، تسبيح من، ورد زبان من علي است
    جان من، جانان من، روح و روان من علي لست
    تا علي (ع) دارم ندارم کار با غير علي
    شکر لله حاصل عمر گران من علي است
    ميلاد امام علی(ع) مبارک باد:gol::gol:
    واااای دلی برگشتی؟؟؟ زنده ای؟؟ هورااااااااااااااااااااااا :w42::D
    وای سلام مهدیه جان....خوشحالم:w42: واقا خوشحالم که بسلامتی برگشتی خداروشکر:w17:موفق باشی عزیزم..........:gol::gol:
    همیشه از چشم گذاشتن می ترسیدم

    و آن روز نوبت من بود

    چشمهایم را بستم...

    یک،دو،سه...

    و باز کردم

    تو گم شده بودی

    و من پی تو می دویدم

    هنوز من بی تو...

    وقتی پیدایت کنم

    دیگر چشمهایم را نخواهم بست
    می دانی
    یک وقت هایی باید
    روی یک تکه کاغذ بنویسی
    تـعطیــل است
    و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
    باید به خودت استراحت بدهی
    دراز بکشی
    دست هایت را زیر سرت بگذاری
    به آسمان خیره شوی
    و بی خیال ســوت بزنی
    در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
    پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
    آن وقت با خودت بگویـی
    بگذار منتـظـر بمانند !!!

    حسین پناهی
    در خلوت کوچه هایم

    باد می آید

    اینجا من هستم ؛

    دلم تنگ نیست….

    تنها منتظر بارانم

    تا قطره هایش بهانه ایی باشند

    برای نم ناک بودن لحظه هایم

    و اثباتی

    بر بی گناهی چشمانم!
    تمام خنده هایم را نذر کرده ام

    تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا

    عطر دستهایت ،

    دلتنگی ام را به باد می سپارد . . . .
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا