دالان بهشت
پسندها
2,806

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • اهوم.......

    در این زیبایی............کاری کرد ک دیگه رمان نخونم

    ع بغض نکنید بهشتی....... الان بارون میگیره هاااااااا:)
    بهشت ک شهر بهشتی خودمونه.:redface:

    میگم ببینم ما ب بهشت میریم اخرش یا نه :D

    اهوم...... قرار شد یا روز کتاب.........یا کتابخونه افتتاح بشه :)
    ممنونم...... ان شاءالله شاهد موفقیت های شما هم باشیم :)

    من زیادی ب رمان علاقه نداشتم....

    اما مدتی ک تو مشهد بودم فرصت زیاد داشتم ک ب مطالعه می پرداختم

    اولین رمانی ک خوندم...... پری چهر بود.......... خیلی قشنگ بود........ هرچند اخرش :(

    و چندتایی دیگه ک یادم نیستن

    اما اخرین رمانی ک خوندم........ مهر و مهتاب بود....... با برگ برگش گریه کردم

    زیبا بود
    :biggrin:

    اهوم......

    توی ی همایش ک هر ساله برگذار میشه دعوت شدم....... همایش خیرین کتابخانه ساز...... فک کنم سرچ بزنید پیدا بشه

    بعد ی برگه هایی بود پر کردم...و عضو اونجا شدم
    بعد از مدتی زنگ زدن و .........

    خدا روشکر الان ب افتتاحیه اش نزدیکیم....... :)

    معلومه رمان دوست داریداااا.............اخرین رمانی ک خوندید چی بود؟ :دی
    خخخخخ
    الان من دقیقا بین این دوتا موندم :(:

    :D

    راستی بهتون گفتم ...... ک تونستم ی کتابخونه ثبت کنم.....

    برام از وزارت خیرین کتابخانه ساز تقدیر نامه امد....... :redface:
    بازم دوست دارم......

    دارم ی کار رو شروع میکنم....... مجبورم برم از این شهر
    شهر بهشتی ها خوبه....... اما همش ترکی صحبت میکنند......:redface:

    بهشت گم شده هم...... چند صباحی بشتر نیستم...... البته هنوز معلوم نیست
    اینقدر تعریف نکنیداااااا .......میزنه سرمون میایم تبریز زندگی میکنیمااااا :D
    ان شاءالله..........:):redface:

    من سینه زنی تبریزی ها رو خیلی دوست دارم.......

    چند تا از همشهری هاتون هم خونه بودیم 2 سال........... وقتی میرفتیم حرم میرفتیم هیئت تبریزی ها........ خیلی خوب بود:)
    واییییییی چ جالب...... اما این مفصلا که میگین....... تن ادم رو میلزونه هااااا :biggrin:

    قبلا سمت ما اینطور بود......... :confused:


    اما فک نکنم توی این اوضاع کسی همچین عروسی هایی بگیره :دی
    میدونم بزرگوار........

    مطمئنم اون الان اینقدر کار داره که نمیتونه بیاد........ :)

    نمیدونمم شایدامشب بازم عروسی ادامه داشته باشه......
    اخه سمت ما ی شب غیر رسمی...... و 2 شبم رسمی عروسی داریم:D
    شکر منم خوبم.......

    هیچ........ فعلا ک خبری نیست.........همیشه دیر ب دیر میومد..........الان ک دیگه مثل دوتا مرغ عشق ب همم رسیدن....دیگه مارو یادشه:D
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا