(( دلیلی برای کنار گذاشتن عشق ))

m_azar

عضو جدید
سلام، داشتم فکر می کردم چطور ممکنه کسی عشقش رو کنار بذاره و اون رو نادیده بگیره، نمی گم فراموش کنه! چطور و به چه دلیلی ممکنه از کسی که دوست داره بگذره؟
شما چه دلیلی برای این کار داشتید یا دارید؟ چه چیزی رو به عشقتون ترجیح میدید که حاضرید تاوانش از دست دادن عشقتون باشه؟
اصلا تعریفتون از عشقی که داشتید یا دارید یا خواهید داشت چیه و با توجه به تعریف خودتون چطور ممکنه کنارش بگذارید و حتی انکار کنیدش.
ممنون:gol:
 
آخرین ویرایش:

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
به نظر من عاشق‌ترين انسان‌ها کساني بوده‌اند که خود را "نفي" کرده‌اند، نه تحميل!
در شرايطي که عاشق مي‌بيند، عشقش به صلاح معشوق نيست و به او آسيب مي‌رساند، و يا لياقت او را ندارد، به گمان من عشق در نفي متجلي مي‌شود... عشق با تحميل و خودخواهي سازگار نيست...
 

helena_99

عضو جدید
عشق د رست بر ضد خودخواهیه...عشق یعنی دیگر خواهی...
پشت پا زدن به عشق و رفتن به سمت خواسته های دیگردلمون یعنی خودخواهی...
پس اونی که شما ازش به نام عشق صحبت میکنی اصلا عشق نیست...
 

h.a.az

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دیگه هیچ نشونه ای از اون همه عاشقی نیست...

جا گذاشتیم همه رو تو کاغذای چک نویس...



غرورت رو برای کسی که دوست داری بشکن...

ولی دل کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت نشکن.
[/FONT]
 

آگرین

عضو جدید
ممنون از تاپیک خوبت
اتفاقا من هم خیلی وقته دارم به موضوع فکر میکنم ... واقعا چرا یکی از عشق خودش میگذره ...یعنی کسی که میتونه از عشقش بگذره واقعا یه عاشقه؟به قول کافر خدا پرست شاید نفی کردن باشه ولی کسی هست که معشوقش هم با ان علاقه داره یعنی بحث تحمیل کردن نیست ... چرا در همه جا از نرسیدن وجدایی عاشق ومعشوق بحث میشه ... چرا حتی مقام کسی که عشقی در دل دارد و هرگز آن را بیان نمیکند هم مقام کسی است که شهید میشود؟
:gol::gol:
 

solar flare

مدیر بازنشسته
به نظر من عاشق‌ترين انسان‌ها کساني بوده‌اند که خود را "نفي" کرده‌اند، نه تحميل!
در شرايطي که عاشق مي‌بيند، عشقش به صلاح معشوق نيست و به او آسيب مي‌رساند، و يا لياقت او را ندارد، به گمان من عشق در نفي متجلي مي‌شود... عشق با تحميل و خودخواهي سازگار نيست...
من هم با شما موافقم
من دارم خودم اين جريان رو تجربه ميكنم
اما خيلي سخته ولي مجبورم:cry:
 

امیر Amir

کاربر حرفه ای
سلام، داشتم فکر می کردم چطور ممکنه کسی عشقش رو کنار بذاره و اون رو نادیده بگیره، نمی گم فراموش کنه! چطور و به چه دلیلی ممکنه از کسی که دوست داره بگذره؟
شما چه دلیلی برای این کار داشتید یا دارید؟ چه چیزی رو به عشقتون ترجیح میدید که حاضرید تاوانش از دست دادن عشقتون باشه؟
ممنون:gol:

سلام
این سوال یک کمی مچ گیرانس:biggrin: یعنی میخوایی بدونید که لاوشو کنار گذاشته.

طور خاصی نمیشه که کسی لاوشو بزاره کنار,ما داریم در دنیای واقعی زندگی میکنیم و وقایع دنیای واقعی باعث میشه که افراد از هم دور بیفتند.

;)
 

m_azar

عضو جدید
به نظر من عاشق‌ترين انسان‌ها کساني بوده‌اند که خود را "نفي" کرده‌اند، نه تحميل!
در شرايطي که عاشق مي‌بيند، عشقش به صلاح معشوق نيست و به او آسيب مي‌رساند، و يا لياقت او را ندارد، به گمان من عشق در نفي متجلي مي‌شود... عشق با تحميل و خودخواهي سازگار نيست...
نمی تونم باور کنم تو پست اول کسی به این قشنگی جوابم رو همون که تو دل خودم بود بده ، به نظر این تنها دلیل قابل قبول برای گذشتن از عشقه.
یک سوال: این رو چطور به معشوقتون می فهمونید؟ که در اوج عشق دارید ازش می گذرید نه از سر هوس. چطور این باور رو میدید که این جدایی لازمه تا یک عمر با فکر کنار گذاشته شدن زندگی نکنه.:gol:
ضمنا من عاشق آندره بوچلی هستم که آواتور شماست.:smile:
 
آخرین ویرایش:

m_azar

عضو جدید
عشق د رست بر ضد خودخواهیه...عشق یعنی دیگر خواهی...
پشت پا زدن به عشق و رفتن به سمت خواسته های دیگردلمون یعنی خودخواهی...
پس اونی که شما ازش به نام عشق صحبت میکنی اصلا عشق نیست...
یعنی معتقدی اگه آدم عاشق باشه به هیچ دلیلی از معشوقش نمی گذره؟:smile:
 

m_azar

عضو جدید
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]دیگه هیچ نشونه ای از اون همه عاشقی نیست... [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]جا گذاشتیم همه رو تو کاغذای چک نویس... [/FONT]



[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]غرورت رو برای کسی که دوست داری بشکن... [/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]ولی دل کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت نشکن. [/FONT]
شما می گید به خاطر غرورشون از عشقشون می گذرن؟ یعنی اون عشق بوده؟!
 

m_azar

عضو جدید
ممنون از تاپیک خوبت
اتفاقا من هم خیلی وقته دارم به موضوع فکر میکنم ... واقعا چرا یکی از عشق خودش میگذره ...یعنی کسی که میتونه از عشقش بگذره واقعا یه عاشقه؟به قول کافر خدا پرست شاید نفی کردن باشه ولی کسی هست که معشوقش هم با ان علاقه داره یعنی بحث تحمیل کردن نیست ... چرا در همه جا از نرسیدن وجدایی عاشق ومعشوق بحث میشه ... چرا حتی مقام کسی که عشقی در دل دارد و هرگز آن را بیان نمیکند هم مقام کسی است که شهید میشود؟
:gol::gol:
خواهش می کنم:gol:
نمی خوام نظر شخصیم رو مطرح کنم،می خوام نظر سایرین رو بدونم و خودم رو کامل کنم!
در این حد بگم که فکر می کنم ممکنه آدم تو اوج عشق نفی کنه،اما می خوام بدونم دیگرون چطور و به چه دلیلی این نفی رو کردن یا می کنن. تعریف عشق واسه هر کس یک چیز هست،شاید بهتره تاپیکم رو کاملتر مطرح کنم،شاید به قول شما اون چیزی که ما ازش به عنوان عشق یاد می کنیم متفاوت باشه.:gol:
 

m_azar

عضو جدید
من هم با شما موافقم
من دارم خودم اين جريان رو تجربه ميكنم
اما خيلي سخته ولي مجبورم:cry:
درکت می کنم،با تمام وجود:gol:
ممکنه دلیلت رو بگی که ما هم یاد بگیریم،هدف اصلی من از این عنوان همینه که ببینم دلیلی قانع کننده واسه آدمهای مختلف وجود داره که از بزرگترین سرمایه زندگی یعنی محبت بگذرن؟
 
آخرین ویرایش:

m_azar

عضو جدید
سلام
این سوال یک کمی مچ گیرانس:biggrin: یعنی میخوایی بدونید که لاوشو کنار گذاشته.

طور خاصی نمیشه که کسی لاوشو بزاره کنار,ما داریم در دنیای واقعی زندگی میکنیم و وقایع دنیای واقعی باعث میشه که افراد از هم دور بیفتند.

;)
مگه مهمه کی کنار گذاشته؟ مهم اینه که چرا کنار گذاشته،این وقایعی که میگید چی بوده که چنین نتیجه سنگینی داشته یا داره؟:smile:
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
ممنون بابت موضوعی که در نظر گرفتین
به نظر من اگه که مشکلی بین طرفین باشه که خوب همه چی تموم میشه و بحثش جداس
ولی کسایی که همدیگرو دوست دارن ولی حاظر میشن که از همدیگه بگذرن مطمئنا صلاحو توی این دیدن که جدا از هم باشن
حالا یا یکی یا هر دوتاشون به این نتیجه رسیدن.توی این نوع روابط هم هر کسی باشه حاضره به خاطر عشقش یه عمر دوری از اونو تحمل کنه ولی مشکلی برای اون پیش نیاد
نمونه این عشقارو دیدم که میگم.طرف به خاطر صلاح معشوقش و به خاطر اینکه اون ازش خواسته اونم کشیده کنار.
به نظر من چنین شخصی سزاوار ملامت نیست که چرا ولش کردی.اگه دوسش داشتی تموم نمی کردی همه چیو.این شخص خودش تا آخر عمرش نمی تونه فراموش کنه و شاید خودشو نبخشه.
سخته یعنی غیر ممکنه که ما بتونیم حال چنین شخصی رو درک کنیم که بعد بخوایم بگیم چرا تلاش نکردی.
همیشه این یادمون باشه که قرار نیست همه عشقا به هم برسن کما اینکه تا حالا هم دیده شده
باید بدونیم که یه عشق همیشه نتیجش رسیدن به هم نیست.
یه عشق همیشه پایان خوشی نداره
 
آخرین ویرایش:

مهدي از تهران

عضو جدید
سلام، داشتم فکر می کردم چطور ممکنه کسی عشقش رو کنار بذاره و اون رو نادیده بگیره، نمی گم فراموش کنه! چطور و به چه دلیلی ممکنه از کسی که دوست داره بگذره؟
شما چه دلیلی برای این کار داشتید یا دارید؟ چه چیزی رو به عشقتون ترجیح میدید که حاضرید تاوانش از دست دادن عشقتون باشه؟
اصلا تعریفتون از عشقی که داشتید یا دارید یا خواهید داشت چیه و با توجه به تعریف خودتون چطور ممکنه کنارش بگذارید و حتی انکار کنیدش.
ممنون:gol:

خوب این دلایل مختلفی داره .
مثلاً اینکه عشق یک جریان دوطرفه باید باشه .
مطمئناً کسی چیزی رو به عشقش ترجیح نمیده مگه اینکه به چیزی فرای اون عشق یا عشقی بالاتر از اون دسترسی پیدا کنه .
در مورد این موضوع بیشتر براتون خواهم گفت . اما یه دلیلی رو که خودم تجربشو داشتم و اگه بخواهید بیشتر بدونید داستان کاملش رو در پستهای بعدی برای دونستنتون قرار میدم .

اما چیزی که می خوام بگم اینه که شاید این عشق با بی مهری روبرو شده یا عشقی طرد شده بوده . اونوقت گاهی وقتا آدما برای سرکوب این عشق یک طرفه حاضرند خودشونو به بیراهه بزنن .

شنیدید بعضیا می رن معتاد می شن و ... :child:

بعضیا هم به چیزای دیگه روی میارن یا سعی میکنن نشون بدن که عاشق نیستن .
 

امیر Amir

کاربر حرفه ای
سلام، داشتم فکر می کردم چطور ممکنه کسی عشقش رو کنار بذاره و اون رو نادیده بگیره، نمی گم فراموش کنه! چطور و به چه دلیلی ممکنه از کسی که دوست داره بگذره؟
شما چه دلیلی برای این کار داشتید یا دارید؟ چه چیزی رو به عشقتون ترجیح میدید که حاضرید تاوانش از دست دادن عشقتون باشه؟
اصلا تعریفتون از عشقی که داشتید یا دارید یا خواهید داشت چیه و با توجه به تعریف خودتون چطور ممکنه کنارش بگذارید و حتی انکار کنیدش.
ممنون:gol:


بدون لاو هم میشه زندگی کرد...

من کنار میگذارم چون عشقی که بخواد زندگی ادم رو زیر سوال ببره و ادم رو به مرز ورشکستگی بکشونه باید دور ریخته بشه هر چند سخته ولی سختیش چند روز یا هفته هست...


زندگی جریان دارد.

:)
 

مهدي از تهران

عضو جدید
ممنون بابت موضوعی که در نظر گرفتین

همیشه این یادمون باشه که قرار نیست همه عشقا به هم برسن کما اینکه تا حالا هم دیده شده
باید بدونیم که یه عشق همیشه نتیجش نباید رسیدن به هم باشه
یه عشق همیشه پایان خوشی نداره


توی یه کتاب می خوندم اگه می خواهید به معشوقتون برسید اسمش رو دیگه عشق نگذارید چون بهش نمیرسد . اسمشو بگذارید دوس داشتن . چون عشق یعنی نرسیدن . اینو دکتر الهی قمشه ای می گفت . توی دنیای مادی به عشق رسیدن معنی نداره .
هر موقع مجنون به لیلی رسید یا فرهاد به شیرین و ... شما هم می رسید .

مثلاً توی این دنیا هیچوقت به عشق واقعی نمی رسید ( یعنی خدا ) و این دنیا بخاطر بعد مادی که نداره هرگز عشقهای اساطیری معنی نداره .

پس دوس داشتن رو با عشق قاطی نکنید ولی در سخن گفتن شاید ناخواسته بگیم عشق ..
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام، داشتم فکر می کردم چطور ممکنه کسی عشقش رو کنار بذاره و اون رو نادیده بگیره، نمی گم فراموش کنه! چطور و به چه دلیلی ممکنه از کسی که دوست داره بگذره؟
شما چه دلیلی برای این کار داشتید یا دارید؟ چه چیزی رو به عشقتون ترجیح میدید که حاضرید تاوانش از دست دادن عشقتون باشه؟
اصلا تعریفتون از عشقی که داشتید یا دارید یا خواهید داشت چیه و با توجه به تعریف خودتون چطور ممکنه کنارش بگذارید و حتی انکار کنیدش.
ممنون:gol:
من به عشق اعتقاد ندارم تا زمانیکه در ایران هستم
و بعدش مسئله ایه که باعث میشه کسی رو پیدا کنی که احساس بکنی بدون اون هیچ هم نیستی و تنها با اون بودنه که باعث میشه احساس زنده بودن بکنی و اون موقع است که نیمه گمشده خودتو پیدا میکنی برای همیشه.
عشق کلیدی است که همتای دیگری ندارد و تنها همان یک کلید است که میتواند قفل قلب تو را باز کند.
(جمله قصار از خودم!!)
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
توی یه کتاب می خوندم اگه می خواهید به معشوقتون برسید اسمش رو دیگه عشق نگذارید چون بهش نمیرسد . اسمشو بگذارید دوس داشتن . چون عشق یعنی نرسیدن . اینو دکتر الهی قمشه ای می گفت . توی دنیای مادی به عشق رسیدن معنی نداره .
هر موقع مجنون به لیلی رسید یا فرهاد به شیرین و ... شما هم می رسید .

مثلاً توی این دنیا هیچوقت به عشق واقعی نمی رسید ( یعنی خدا ) و این دنیا بخاطر بعد مادی که نداره هرگز عشقهای اساطیری معنی نداره .

پس دوس داشتن رو با عشق قاطی نکنید ولی در سخن گفتن شاید ناخواسته بگیم عشق ..
مهدی جان منظور من در واقع همون دوست داشتن بود
اون احساسی که به یه نفر داری منظورم هوس نیستا و حاضری برای اون همه کارو بکنی حتی کنار کشیدن خودت از عشق.منظور من همین احساس هست.حالا ممکنه هر کسی اسمشو یه چیز بذاره
وگرنه همیشه گفتن دوست داشتن از عشق برتره و عشق ممکنه از بین بره ولی وقتی یه نفر رو دوست دارین هیچ وقت تا آخر عمر فراموشش نمی کنین.
من منظور دیگه ای داشتم از صحبتم.
 

مهدي از تهران

عضو جدید
مهدی جان منظور من در واقع همون دوست داشتن بود
اون احساسی که به یه نفر داری منظورم هوس نیستا و حاضری برای اون همه کارو بکنی حتی کنار کشیدن خودت از عشق.منظور من همین احساس هست.حالا ممکنه هر کسی اسمشو یه چیز بذاره
وگرنه همیشه گفتن دوست داشتن از عشق برتره و عشق ممکنه از بین بره ولی وقتی یه نفر رو دوست دارین هیچ وقت تا آخر عمر فراموشش نمی کنین.
من منظور دیگه ای داشتم از صحبتم.

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

“دکتر علی شریعتی”

افسون خانم
خوب بهتره دوس داشتن رو از کسی پرسید که این موضوع رو لمس کرده باشه . من اگه وقت کنم یه جریان واقعی رو در اینباره در پستهای بعدی قرار میدم .
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار

افسون خانم
خوب بهتره دوس داشتن رو از کسی پرسید که این موضوع رو لمس کرده باشه .
هیچ کس بهتر از خود شخص نمی تونه احساسشو بیان کنه
من هم خودم تجربش کردم هم کسایی رو میشناسم که این تجربه رو داشتن و دارن
ممنون مهدی جان
پستاتو توی تاپیکای دیگه دیدم و خوندمشون
دوست دارم بدونم تجربه تو چی بوده
 

امیر Amir

کاربر حرفه ای
عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،

دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،

دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،

دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

“دکتر علی شریعتی”

افسون خانم
خوب بهتره دوس داشتن رو از کسی پرسید که این موضوع رو لمس کرده باشه . من اگه وقت کنم یه جریان واقعی رو در اینباره در پستهای بعدی قرار میدم .


ان الله احسن الخالقین


خدا شریعتی رو افرید

که این حرفایی که با روح من بازی میکنه و قلقلکش میده بزنه...

نور به قبرش...

نور...

 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
عشق یک جوشش کور است

و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.

عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.

عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.

عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.

عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.

عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.

عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.

عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.

عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.

ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.

عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.

عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.

عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.

در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد

دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

“دکتر علی شریعتی”

افسون خانم
خوب بهتره دوس داشتن رو از کسی پرسید که این موضوع رو لمس کرده باشه . من اگه وقت کنم یه جریان واقعی رو در اینباره در پستهای بعدی قرار میدم .
هر کی یه نظری داره. دوست ندارم به نظر شما بی احترامی کنم. بر خلاف همیشه هیچکدوم از حرفای دکتر علی شریعتیو اینجا قبول ندارم.
عشق واقعی چیزی فراتر از این حرفاست
 

helena_99

عضو جدید
یعنی معتقدی اگه آدم عاشق باشه به هیچ دلیلی از معشوقش نمی گذره؟:smile:
من گفتم به خاطر خواسته های دل خودش...اما اگه جدایی رو به نفع معشوق خودش بدونه حتما این کارو میکنه(با نظر کافر خداپرست موافقم)...چون عاشق غیر از معشوق خودش چیزی رو نمیبینه
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
با ادب و احترام! :gol:
توجه کنيد بچه‌ها! هر نحله‌اي از منظر خودش مفاهيم رو بررسي مي‌کنه...
دکتر شريعتي از نگاه اجتماعي و جامعه‌شناختي به اين موضوع نگاه مي‌کنه...
از نظر ايشون "دوست داشتن" با نرم‌هاي اجتماعي و خانوادگي سازگارتره...
اما مفاهيم رو نبايد تک بعدي باهاشون برخورد کرد و صرفا از يک زاويه بهشون نگاه کرد...
هيچ دقت کردين جز "انسان" هيچ موجود ديگه‌اي عاشق نمي‌شه؟!
پس نخست به اين فکر کنيد، چرا انسان عاشق مي‌شه؟
حضور چنين حالتي، دليل بر موجه بودنش براي انسان نيست؟

تا بعد!
 
  • Like
واکنش ها: ebbi

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
حرفای دکتر شریعتی مشکلی نداره
درسته همش
عشق یه احساسیه که ممکنه با یه چیز کوچک به نفرت نبدیل بشه
ولی دوست داشتن نه این جوری نیست با خیلی موارد هم ممکنه اون حس از بین نره
هر کسی که میگه منعاشقم در حقیقت طرفشو دوست داره
به نظر من دوست داشتن از عشق برتره.
 

jonny depp

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با حرفای کافر عزیز موافقم.
نمی دونم چرا عاشق یکی که میشم به هفته نرسیده یادم میره که عاشقش بودم:surprised:.بعضی وقتا اگه اون شخص رو هم ببنم ممکنه نشناسم.
پس من اونجوری هستم که جناب کافر فرمودند:D
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
من با حرفای کافر عزیز موافقم.
نمی دونم چرا عاشق یکی که میشم به هفته نرسیده یادم میره که عاشقش بودم:surprised:.بعضی وقتا اگه اون شخص رو هم ببنم ممکنه نشناسم.
پس من اونجوری هستم که جناب کافر فرمودند:D
کدوم حرفا جاني؟ :surprised:من چي فرمودم؟؟!:d:gol:
در اين که شکي نيست تو به کسي که عاشقت بشه يه درس درست و حسابي ميدي...:d
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
کافرجان ببخشید از بحث منحرف میشیم ولی فقط انسانها عاشق نمی شن!!!مرغای عشق هم عاشق می شن بد فرم!!
کلاغا و خیلی از پرندگان جفتشون که میمیره دیگه جفت نمی گیرن!!من خودم یه جفت مرغ عشق داشتم که هروقت می دیدمشون شرمنده میشدم!پس نگیم فقط آدما عاشق میشن بهتره!!ما که از دلشون خبر نداریم!(انجمن حمایت از حیوانات;))
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
کافرجان ببخشید از بحث منحرف میشیم ولی فقط انسانها عاشق نمی شن!!!مرغای عشق هم عاشق می شن بد فرم!!
کلاغا و خیلی از پرندگان جفتشون که میمیره دیگه جفت نمی گیرن!!من خودم یه جفت مرغ عشق داشتم که هروقت می دیدمشون شرمنده میشدم!پس نگیم فقط آدما عاشق میشن بهتره!!ما که از دلشون خبر نداریم!(انجمن حمایت از حیوانات;))
وا! دشمنت شرمنده خاله بي‌قرار! مرغ عشقن ديگه، باس عاشق باشن! :d
خب البته اين حرف خيلي منطقي و درسته... واقعا ما از دل اون عزيزان دل‌انگيز چه خبر داريم؟؟! :( شايدم مثلا کارتوناي افسانه‌اي و اسطوره‌اي مثل تام و جري بر همين اساس و در مقابل ليلي مجنون ما آدما ساخته شده باشن!‌:d:lol: (انجمن حمايت از خاله بي‌قرار و مرغان ‌عشق) ;)
 
بالا