دوست عزیز سوال تو مانند آن است که من از تو بخواهم اسلام را تعریف کنی.
ولی بد نیست با چند جمله کلیت دیدگاه خود را بگویم:
آزادی: آن چیزی که من می خواهم برای برای خویش بیندیشم، نه آنچه دیگری برای من می اندیشد.
مفهوم عدالت در ذهن ما معنای تقسيم برابر در مسئوليتهای شهروندی يعنی تقسيم محدوديتهای آزادی، برابری در مقابل قانون و غيرجانبدار بودن محاکم قضايی را تداعی میکند
اما دريافت انساندوستانه از عدالت به اين معناست که مساوات در ميان انسانها برقرار باشد، مزايای «طبيعی» حذف گردند، فرديت حفظ شود و سرانجام پاسداری از آزادیهای شهروندان وظيفهی دولت تلقی گردد.
دوست عزیز قسمت های قرمز نظر من است.
سلام
آزادی: آن چیزی که من می خواهم برای برای خویش بیندیشم، نه آنچه دیگری برای من می اندیشد.
این میشه آزادی عقیده، بنظر من مفهوم آزادی بالاتر از اینه! هرچند این مفهوم هم شامل بخشی از آزادی میتونه باشه.
من معنی این قسمت قرمز آخر از حرفات رو نفهمیدم!
منظورت از مزیای طبیعی چیه؟
و اما زکریا جان:
نظامی از نظر سياسی آزاد است که نهادهای سياسی آن به شهروندانش اين امکان عملی را بدهد که در صورت ارادهی اکثريت بتوانند حاکمان را بدون خونريزی برکنار سازند (کارل پوپر). به عبارت ديگر ما هنگامی از نظر سياسی آزاديم که بتوانيم حاکمان خود را بدون خونريزی برکنار کنيم و تا زمانی که چنين امکانی داريم نبايد نگران باشيم که چه کسی حکومت میکند. پوپر نام چنين نظامی را که در دمکراسیهای غربی وجود دارد «جامعهی باز» میگذارد. مهمترين ويژگی جامعهی باز، علاوه آنچه گفته شد، رقابت آزاد بر سر نظريات علمی و شفافيت در گسترههای آن است. جوامع باز نقطهی مقابل جوامع بسته و توتاليتاريستی هستند که در آنها به جای رقابت آزاد بر سر نظريههای علمی، منظومهی کاملی از عقايد ايدئولوژيک با ادعای انحصار حقيقت حاکم است. در جوامع باز، روش نقد خردگرايانه، به نابودی منتقد نمیانجامد و خشونت در حذف نظريات مخالف نقشی ندارد. نقد عاری از خشونت است که راه را برای انکشاف خرد میگشايد.
سوال من درباره همه جوانب مفهوم آزادی بود! نه فقط آزادی سیاسی!
گفتی چنین نظامی در دموکراسی های غربی وجود دارد!!!
یعنی مردم جوامع غربی آزادند تا هر وقت خواستند، حاکمان خودشون رو بدون خونریزی عوض کنند! اگه اینطوره جنگ ها و انقلاب هایی که در کشور های غربی رخ داده به چه علت بوده؟
علاوه بر این، حتی انتخابات جوامع غربی هم آنگونه که ادعا می کنند آزاد نیست! محدودیت هایی که برای کاندید شدن نامزدها اعمال میشه نمونه ای از این سلب آزادی هایی است که خودشان تعریف کرده اند.
شما برو یه نقد کوچک درباره هلوکاست بنویس ببین چطور باهات برخورد می کنند!
من که اصلا دوست ندارم چنین تجربه ای داشته باشم! برخوردی شفاف، نقدی علمی و عاری از خشونت!(البته از نوع برره ای معکوس)
1- اون انتخابی که شما می گید همه از روز تولدمون مجبور بودیم که انتخاب کنیم.
2- چه با اطمینان از صحت عقایدت حرف می زنی!!!
3- مطمئن باش کسانی که دادگاه تقتیش عقاید رو گذاشته بودن فکر می کردند درست ترین کار رو در اون زمان اروپا انجام می دند. و همچنین درست ترین عقاید رو دارند.
4- پس آنها نیز کار درستی می کردند که یهودی ها رو مجازات می کردند.
من هیچ وقت ادعا نکرده ام که نظرم حتما درسته!
اما این نمیشه که آدم همیشه در شک و تردید قدم برداره! بنظر من انسان یا باید حرفی رو نزنه یا اگه میگه لااقل خودش کاملا بهش اعتقاد داشته باشه!
ضمنا، همون آیه ای که خیلی ازش استفاده می کنند آخرش یه حرف دیگه هم داره:
«لا اکراه فی دین... قد تبین الرشد من الغی»(در دین هیچ اجباری نیست...به تحقیق که راه نادرست از راه حق جدا و مشخص شده)
دوست عزیز هیچکدام از کسانی که نام بردی لیبرال نیستند. لطفا کمی دقیق تر حرف بزنید. ممنون
در ضمن می تونم با اطمینان بگم که در حزب هایی که در حاکمیت حضور داشته اند، تنها می توان گفت که حزب های مشارکت و کارگزاران تفکری اسلامی همراه با دیدگاه لیبرالی دارند. بقیه اسلام را با دیدگاه های چپ جمع زده اند. از جمله دکتر شریعتی و بقیه کسانی که در حاکمیت هستند.
بعله میدونم که هیچ کدوم لیبرال نبودند! مثال من هم برای نفی لیبرال بودن اونا بود.
چون اگه دقت کنی آقای فیدل گفته بودند که حکومت ایران، لیبراله!!!
من هم این حرفا رو زدم تا مثال نقضی باشه