خونه تنهابودم یهو برامون مهمون اومد......
پسرخالم وزنش ودختر دوسالش .........
بچشون روخیلی دوست داشتم دختر نازی بود..از در که واردشد پریدم بغلش کردم گفتم الهی مامانی دخترگلم خوشگلم..........

یهودیدم پسرخالم وزنش دارن چپ چپ نگام میکنن...........
بچه رو گذاشتم زمین رفتم تواشپزخونه پشت اپن نشستم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم........
پسرخالم وزنش ودختر دوسالش .........
بچشون روخیلی دوست داشتم دختر نازی بود..از در که واردشد پریدم بغلش کردم گفتم الهی مامانی دخترگلم خوشگلم..........

یهودیدم پسرخالم وزنش دارن چپ چپ نگام میکنن...........
بچه رو گذاشتم زمین رفتم تواشپزخونه پشت اپن نشستم نمیدونستم بخندم یا گریه کنم........
ای وای...
آقا منم عصبی شدم خواستم بگم نه 5 تومن هست من همیشه این مسیرو میام تو دهنم 6 تومن چرخید و حالا هی 5 تومنی رو نشون میدم و باهاش بحث میکنم
( هزار تومن که پولی نیس ولی خواستم جلو مامیم کم نیارمو بگم از حقم دفاع میکنم
) حالا من هی میگم 6 تومن میشه و راننده هم میخنده و تو تعجبه
از اون ور هی مامانم میگه مریم خفه شو بیا پایین منم تعجب که چرا مامیم اونجوری میگه 
)))

بابام هم حاضر شدو خواهرمو بغل کردکه برن یهو شروع کردم به گریه کردن منم میام منم زیگیلم درد میاد.