حافظ
حافظ
تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين
خدا گواست که هرجا که هست با اويم
			
			حافظ
تو خانقاه و خرابات در ميانه مبين
خدا گواست که هرجا که هست با اويم
 تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت ازرده ی گزند نباد
وجود نازکت ازرده ی گزند نباديا رب مباد کس را مخدوم بي عنايت
(مصرع هم قبوله ديگه؟ اونم جزئي از شعره ديگه! قبوله؟ بگين آره)
يا رب مباد کس را مخدوم بي عنايت
(مصرع هم قبوله ديگه؟ اونم جزئي از شعره ديگه! قبوله؟ بگين آره)
 من تاج نمی خواهم من تخت نخواهم
من تاج نمی خواهم من تخت نخواهم
 در خدمتت افتادن بر روی زمین خواهم
در خدمتت افتادن بر روی زمین خواهم
 ای یار نکوی من بگرفت گلوی من
ای یار نکوی من بگرفت گلوی من 
 گفتا که چه می خواهی گفتا که همین خواهم
گفتا که چه می خواهی گفتا که همین خواهم 

 مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست
مذهب زنده دلان خواب پریشانی نیست  از همین خاک جهان دگری ساختن است
از همین خاک جهان دگری ساختن استبا من صنما دل، یک دله کنبا من صنما دل يك دله كن
وانگه بنما شرح گله كن
در اندیشه ببستم، قلم وهم شکستمروشني بخش حريفان، مه و خورشيد نبود
آتشي بود كه از باده ي مستانه دميـد


| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ | 
|---|---|---|---|---|
|   | اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|   | مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 | 
