معماری با مصالحی از جنس دل

presante

عضو جدید
[FONT=&quot]درد یعنی‌ سرت به همون سنگی‌ بخوره که به سینه میزدی[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
امروز در گذر جاده ای
باران زده
به اهستگی قدم ردم
تا کسی متوجه نشود
اشک میریزم
تا همه فکر کنند باران حسابی صورتم را خیس کرده
اینجا هر روزش بارانیست
همچون دل من
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بنال امشب سه تار من
به روز و روزگار من
بگو امشب حکايتها
زجان بي قرار من
تو را اي مونس شيرين
به دامن گيرمت غمگين
مگر آواي جانسوزت
به درد من دهد تسکين
مبادا کس به روز من
نسوزد کس به سوز من
تو از من گشته غمگين تر
من از تو زار و مسکين تر
چو پيش آيد جدايي ها
چه سود از آشنايي ها
او کبوتر گشت و از بامم پريد
بر کدامين آشيانه پر کشيد
او دگر رفته و از من بگسسته
آه از اين دل که به يادش بنشسته
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در افق بیکران جایی که زمین و آسمان به هم پیوند میخورند
تو را میبینم که مشتاقانه منتظرم هستی فاصله زیادی نیست
اگر زمانه کمکم کند میتوانم با پای عشق بسوی تو بیایم
چون هر آن فکر رسیدن به تو چنان بیتاب و شیفته ام میکند
که مفهوم جدایی را از بین میبرد . نزدیکتر و نزدیکتر
که شویم ، تمام عشق دنیا را به پایت میریزم . دستهایت مرا
میخوانند
آوای گرم و مهربانت را از نزدیکترین راه میشنوم
چگونه میتوانم فراموشت کنم . تو برایم مقدسی
عشق تو در رگهایم به جای خون جاریست
شاید باور نکنی از دورترین راه هم باز بسوی تو باز خواهم گشت
تویی که تمام زندگیم بسته به وجود توست

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon1.png[/h]
آرزوهایم را

به ضریح گیسوانت گره زده ام

شاید چاره ای شود برای بخت خفته ام

و بالهایم را به شانه هایت

که از حوالی چشمهای تو بیشتر

پرنده نشوند

جانم را نیز به دستانت

که بفهمی

من

آدم نمی شوم بی تو

که ببینی

آزادیم را برایت سر بریده ام .
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانم برایت سخت است
!دیوانگی هایم را ببخشی و فراموش کنی
چرا که هنوز در بهترین خاطراتت
ردپای کارهای بی منطق من
!!!دیده می شود
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساز خوشرنگ قشنگ، نغمه ای تازه تر بزن
از سکوت مبهم و، از گریه های شب شکن
.
سر بده آوازه غم ، آواز بغض دم به دم
از لحظه لحظه مرگ من ،بذار بگم من عاشقم
.
تقدیر گل پژمردنه، معنای سر سپردنه
تقدیر قلب عاشقم ،شکستنه شکستنه
.
حالا دلم کاسه خون، رسیده به مرز جنون
فریاد بغض بیصدا ،رسیده تا به آسمون
.
مردنه من دیدنیه ،سکوت من گفتنیه
وقت رهایی از منه، اومدنی رفتنیه
.
تو غمکده جای منه، قلبم دیگه نمیزنه
نبودنت کنار من،آتیش به جونم میزنه
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاهایت را جمع کن.
می خواهم گلیم احساسم را کوتاه تر کنم!
نه...
نرو!
کوتاه می کنم
تا دیگر
جزتو..
جایی برای کسی نباشد!
تو...
بمان!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهـــای مَــــردُم....!!!
عــــآشِــقــــش نشویـــــد... به اندازه همه تان عـــآشــــقی کردم
برایش
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماه من غصه چرا؟؟
آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد.
یا زمینی را که دلش از سردی شبهای خزان
نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست.


ماه من غصه چرا؟؟
تو مرا داری و من هر شب و روز
آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند...
ماه من غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات از لب پنجره
عشق زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست خدا هست
او همانیست که در تارترین لحظه شب
راه نورانی امید نشانم می داد
او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد
همه زندگی ام غرق شادی باشد
ماه من غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی بودن اندوه است...
اینهمه غصه و غم اینهمه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست خدا هست
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه میتونن اسمت رو صدا کنن اما....
کم هستن کسایی که وقتی اسمت رو صدا میزنن لذت میبری و با تمام وجود دوس داری در جوابشون بگی:
جاااانم...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو بارون كه رفتي
شبم زير و رو شد
يه بغض شكسته
رفيق گلوم شد
تو بارون كه رفتي
دل باغچه پژمرد
تمام وجودم توي آينه خط خورد
هنوز وقتي بارون توكوچه ميباره
دلم غصه داره دلم بيقراره
نه شب عاشقانه ست
نه رويا قشنگه
دلم بي تو خونه
دلم بي تو تنگه....

يه شب زير بارون
كه چشمم به راهه
ميبينم كه كوچه پر نور ماهه
تو ماه مني كه تو بارون رسيدي
اميد مني تو شب نا اميدي ....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اي پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما
به كجا ميري عزيزم
قفسه تموم دنيا
روي شاخه هاي دوري
چه خوشي داره صبوري
وقتي خورشيدي نباشه
تا هميشه سوت و كوري
ميگذره روزاي عمرت
تويه جاده هاي خلوت
تا بخواي برگردي خونه
گم ميشي تو باغ غربت
واسه ما فرقي نداره
هر جا باشيم شب نشينيم
دلخوشيم به اينكه شايد
سحر رو يه روز ببينيم
آخرش يه روزي هجرت
درخونه اتو ميكوبه
تازه اون لحظه ميفهمي
همه آسمون غروبه!....
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگــــر دیوانگی نـیـسـت پس چیست ؟



وقتی در این دنیای بـه این بزرگــــی



دلت فقط هــــــــــوای یک نفر را میکند...!
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرزو داشتم که بالش تو باشم، زیر سرت باشم.......... میخوام همیشه اطراف تو باشم، میخوام تورو محکم در آغوش بگیرم،................. دلم میخواد من همون شخص خوش شانسی باشم که میبوستت و بهت شب بخیر میگه...................
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باز با یاد تو

به جاده زده ام ...

نگاه سرگردانم

مابین خط ها و فاصله ها ی آن می دود ...

کاش این بار، پایان این همه سر گردانی

خط باشد !!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی در باد می خواند
تو را تا اوج می خواهم
برای ناز چشمانت چه بی صبرانه می مانم
د لم تنگ است و بی یادت در این غربت نمی مانم
تو هستی در وجود من تو را هرگز نمی رانم...

 

marziye70

عضو جدید
خواستم تصویر با تو بودن را نقاشی کنم
دیدم فاصله بینمان در ورق جا نمیشود
کمی نزدیکتر بیا
دفترم تمام شده......
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هیچکی نمیتونه بفهمه که دلم از چی گرفته
هیچکی نمیتونه بفهمه که صدام از چی گرفته
هیچکی نمی مونه تا با من تووی راهم همسفر شه
آخه میترسه که با من, با دلِ من در به در شده


هیچکی نمیدونه که چشمام چرا همیشه خیس خیسه

چرا هیچکی حتی یه نامه واسه من دیگه نمی نویسه
هیچکی نمیدونه که قلبم تا حالا چند دفعه شکسته
هیچکی نمیدونه سر راه اون تا حالا چند دفه نشسته

 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
گــــاهــی فقـــط از کـــل دنیــــــا

دلتـــــــ یکـــی را مـی خــــواهــد

و مـی دانـــی تـا ابــد هـم کــه خــدا خــدا کنــی

بــــه دستـــش نمــی آوری...

مـی دانــی کــه بـــایـــد بگــذاری و بگــذری
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
غمگینــــــم!
وقتـے تمآم جفتهای دنیا تنهایے ام را به رخـــم میکشنـــــــد
حتــے جورابـــهآیم...
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز


















[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]چِـــــرا ســـاکِـــــــــــت نِـــــمیـــشَوی ؟[/FONT]



[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]صـــِدایِ نـــَفـَســهایـــَتـــ در آغـــوش او[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]از ایـــن راه دور هــــَم آزارم میـــدهد...[/FONT]
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]لــــَعـــنَتــــی...آرامــــتَر نـــَفـــَس نـــَفـــَس بـــِزَن[/FONT]





 

mahtabbb

عضو جدید
KHATERE
yani yek sokoote gheyre montazere
miyane khandehaye boland
........................
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاطــــــره

یعنی :

یک سکوت غیرمنتظره

میان خنده های بلند



 

mahtabbb

عضو جدید
ESHGH yani
hata age...
bedooni nemikhadet!!
bedooni nemishe!!
...
ama natooni tarkesh koni!
na khodesho,
ne fekresho
va na ...........................
 

mahtabbb

عضو جدید

daryaye negahat aram bood
jazbe mojhaye mehrabanat shodam...
nemidanestam
dar pase an hame aramesh
toofani nahofte
khashmgin
chenan dar ham koobid ehsasam ra
ghargh shodam...
khaste
shekaste
ghamgin
bebin chetor
bazicheye jazro made ehsasat shodam................

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
KHATERE
yani yek sokoote gheyre montazere
miyane khandehaye boland
........................
چند روز و شب شد ؟!
شمردن هم یادم رفت
کاش "تو" هم وقتِ رفتنِ من "خواب" بمانی
آنقدر رفتی , که راه هایِ برگشتن را برف پوشاند
خدایِ تو را نمی دانم
خدایِ من اینروزها حواسش را راهیِ کوچه ی "علی چپ" کرده
آنقدر یادَت کردم
که یادِ خودم را فراموش کردم
این روز و شب ها , خلوتت را با چه پُر میکنی نمی دانم
خلوتم را با دو جین روزه ی سکوت و قهر پُر می کنم
راستی ! چند روز و شب شد ؟!
 
بالا