طنز...ضایع بازار

A.mohsenzadeh

عضو جدید
کاربر ممتاز
با این گرونی گوشت تا چند وقت دیگه جلو

پای عروس و دوماد مجبورن تن ماهی باز کنن






توی حموم کلی با شیر آب گرم و سرد ور میری

تا حرارت آب مناسب بشه تا میری زیر دوش
یکی یه شیر آب گرم رو تو خونه باز میکنه حرارت آب یهو میره زیر صفر درجه
دوباره تا میآی حرارت رو تنظیم کنی
همون شیر رو میبنده زیر دوش آب پز میشی




من هروقت می دوئم که به اتوبوس برسم ولی نمی رسم

همینطور به دویدن ادامه میدم که فکر نکنن ضایع شدم :)))


یه بار سه ایستگاه دویدم









بچه های الآن که سختی نمی کشن؟
ما دهنمون صاف شد انقدر دفتر خط کشی کردیم.

یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی..!!





ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺭﻭﺯﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺁﺩﻡ ﺧﻮﻧﻪ ﺳﺖ
ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﻭﺳﻂ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺁﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺟﻤﻌﻪ ﺳﺖ !؟






ملت میرن آتلیه عکس میگیرن
نیم کیلو فتوشاپ رو صورتشون خالی میکنن
بعد وقتی میری از نزدیک میبینیشون
قصر رویاهات تبدیل میشه به یه همکف ۴۰ متری







اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
لامصب خیلی شرایط سختیه
یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو
اون دو تا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی








 

"نور"

عضو جدید
کاربر ممتاز
اسم بازار امد گفتم این چه بازاری هست که من توش نیستم

اما نمیدونستم بازار طنز های واقعیت باز کردید که هیچ کس به خاطرش روی ماه منو نشونتون نمیده !!

این خودش طنز جالبی برای من بود

واقعا از تاپیکت تشکر میکنم
 

**yosam**

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخرش ما نفهمیدیم تو رو بوسی کردن باید دوتا بوس کنیم یا سه تا
لامصب خیلی شرایط سختیه
یهو میخوای سه تا بوس کنی طرفو
اون دو تا بوس میکنه جا خالی میده وسط جمع ضایع میشی
[/QUOTE]
مرسی دوست عزیزم.
قشنگ بود مخصوصا این یکی که کلی خندیدم:biggrin:
 

mohanna360

عضو جدید
کاربر ممتاز
پلیسه با موتور اومد از کنارم رد بشه،از گرما کلاه کاسکتشو گذاشته بود رو کیلومتر موتور…
به من نیگا کرد با اشاره گفت:
کمربند ؟؟
منم یه نگاه بهش کردم و با اشاره گفتم:
کلاه….
نابود شد !
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
توجه توجه
اولین کور مادرزاد لحظاتی پیش در حرم مطهر امام چاوز شفا گرفت
مطالب بعدی را از بخش شفا یافتگان حرم مطهر دنبال کنید
 

Eshgh Khoodayi

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدارو شكر كه اين قضيه هيچ ربطي به من نداشته..........
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:

حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم…

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:
ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
 

Persia1

مدیر تالار زبان انگلیسی
مدیر تالار
توی حموم کلی با شیر آب گرم و سرد ور میری

تا حرارت آب مناسب بشه تا میری زیر دوش
یکی یه شیر آب گرم رو تو خونه باز میکنه حرارت آب یهو میره زیر صفر درجه
دوباره تا میآی حرارت رو تنظیم کنی
همون شیر رو میبنده زیر دوش آب پز میشی




بچه های الآن که سختی نمی کشن؟
ما دهنمون صاف شد انقدر دفتر خط کشی کردیم.

یارو دفتر میخره از قبل توش مشقاشم نوشته شده حتی..!!

سلام

مرسی این دو تا رو واقعا احساس شون کردم خیلی بده

مخصوصا اولیه که وحشتناکه:biggrin:
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
درباره ی آتلیه ت موافقم. فقط اضافه کن که 99% این اشخاص دخترا هستن که قبل از فتوشاپ

یه کیلو آبرنگ هم به خودشون می مالند. ولی صبح که از خواب پا میشن خیلی دیدنی اند .... :biggrin:
 

Similar threads

بالا