داکومبا یا باکومبا ؟
میگویند سه نفر کشتیشان غرق میشود و سر از جزیره آدمخوارها در میآورند. رئیس آدمخوارها آنها را به خط میکند و میگوید ما در این جزیره به اُسرایمان حق انتخاب میدهیم و هر اسیری میتواند بین داکومبا و باکومبا یکی را انتخاب کنند. بعد برای ایشان توضیح میدهد که داکومبا یعنی با ایشان اعمال منافی عفت انجام میدهیم و باکومبا یعنی ایشان را میکشیم و میخوریم. نفر اول کمی فکر میکند و با انتخاب داکومبا، گوهر عفت خویش را گذاشته و جان خویش را برمیدارد و میرود. نفر دوم هم میبیند که چاره ای نیست و میگوید همان داکومبا را روی من هم پیاده کنید و بگذارید زنده بمانم و او هم با این روش جان به در میبرد. اما نفر سوم که انسانی بسیار معتقد و پاک دامن بوده و به اصطلاح سر سفره پدر و مادر بزرگ شده بوده، اعلام میکند که مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح میدهد و چشم در چشم رئیس قبیله میدوزد و میگوید من از مرگ نمیترسم و باکومبا را انتخاب میکنم. غافل از اینکه روش کشتن یا باکومبا در آن قبیله روشی خاص خودشان است و رئیس قبیله به افراد قبیله اش اشاره میکند و میگوید: «ببرید او را انقدر داکومبا تا باکومبا…!»
حالا داستان بابک زنجانی هم تقریبا چیزی شبیه این ماجرا شده است. محمد جعفر منتظری دادستان کل ایران دیروز اعلام نمود که حکم اعدام بابک زنجانی «قطعی»ست اما تا وصول کامل بدهی های او اجرا نخواهد شد. وی همچنین افزود که:« تلاش بر این است که پولها به بیت المال برگردد و به بابک زنجانی نیز گفتهایم باید این مسئله را در اولویت اهمیت قرار دهد.»
حالا شما قیافه بابک زنجانی را تجسم کنید وقتی به او میگویند بهمحض اینکه بدهی هایت را بپردازی اعدامت میکنیم و البته به او توصیه میکنند تسویه بدهیهایش را در اولویت کارهایش قرار دهد. واقعا شرایط سورئالیست…!
آن زمانی که یک داکومبا و یک باکومبا پیش روی بابک زنجانی گذاشته بود به او نگفته بود که باکومبایش هم به روش داکومبایی ست. بنده خدا بابک زنجانی فکر میکرد بدهیاش را که بدهد لابد آزاد میشود. کلی هم ملک و املاک و شرکت و کارخانه داشت که از چنگش بابت بدهی در آوردند و حالا که دیگر کمکم دارد کف گیر به ته دیگ میرسد، برایش دارند در مورد داکومبا و باکومبا شفاف سازی میکنند.!
البته کسی از وضعیت بابک زنجانی خبر ندارد و شاید واقعا بنده خدا در شرایطیست که هر روز دارد التماس میکند که زودتر اعدامش کنند و به همین دلیل دادستان محترم کل کشور تسویه بدهیهایش را به عنوان پیش شرطی برای اعدام ایشان تعیین فرمودهاند. به هر حال اگر مساله اینگونه نباشد واقعا درک آن از حد توان ما خارج است. البته یک احتمال دیگری هم وجود دارد که مثلا خواسته باشند به ایشان فرصت بدهند که قبل از اعدام بدهیهایش را تسویه کند تا آن دنیا حق الناس به گردنش نباشد. بالاخره کشور ما الهیست و علاوه بر مادیات، به معنویات و رفاه آخرت مردم نیز توجه دارد.
همینجا لازم است ذکر نمایم که ما هیچ سمپاتی با این آقا نداریم و میدانیم ایشان هم یک «همه چیزخوار» است ولی خب شرایطی که برایش بهوجود آمده است شرایط خاصیست که به قول شاعر “سِزَد ار عبرت بشر گردد…” ما ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای سیستم قضایی ایران به همه کسانی که به شکلی «گیر» این سیستم میافتند توصیه میکنیم که شش دانگ حواسشان به داکومباها و باکومباهای باشد که در غیر این صورت ممکن است به سرنوشت مشابهی دچار شوید و انقدر داکومبا بنمایدتان تا دور از جان باکومبا شوید!
میگویند سه نفر کشتیشان غرق میشود و سر از جزیره آدمخوارها در میآورند. رئیس آدمخوارها آنها را به خط میکند و میگوید ما در این جزیره به اُسرایمان حق انتخاب میدهیم و هر اسیری میتواند بین داکومبا و باکومبا یکی را انتخاب کنند. بعد برای ایشان توضیح میدهد که داکومبا یعنی با ایشان اعمال منافی عفت انجام میدهیم و باکومبا یعنی ایشان را میکشیم و میخوریم. نفر اول کمی فکر میکند و با انتخاب داکومبا، گوهر عفت خویش را گذاشته و جان خویش را برمیدارد و میرود. نفر دوم هم میبیند که چاره ای نیست و میگوید همان داکومبا را روی من هم پیاده کنید و بگذارید زنده بمانم و او هم با این روش جان به در میبرد. اما نفر سوم که انسانی بسیار معتقد و پاک دامن بوده و به اصطلاح سر سفره پدر و مادر بزرگ شده بوده، اعلام میکند که مرگ با عزت را به زندگی با ذلت ترجیح میدهد و چشم در چشم رئیس قبیله میدوزد و میگوید من از مرگ نمیترسم و باکومبا را انتخاب میکنم. غافل از اینکه روش کشتن یا باکومبا در آن قبیله روشی خاص خودشان است و رئیس قبیله به افراد قبیله اش اشاره میکند و میگوید: «ببرید او را انقدر داکومبا تا باکومبا…!»
حالا داستان بابک زنجانی هم تقریبا چیزی شبیه این ماجرا شده است. محمد جعفر منتظری دادستان کل ایران دیروز اعلام نمود که حکم اعدام بابک زنجانی «قطعی»ست اما تا وصول کامل بدهی های او اجرا نخواهد شد. وی همچنین افزود که:« تلاش بر این است که پولها به بیت المال برگردد و به بابک زنجانی نیز گفتهایم باید این مسئله را در اولویت اهمیت قرار دهد.»
حالا شما قیافه بابک زنجانی را تجسم کنید وقتی به او میگویند بهمحض اینکه بدهی هایت را بپردازی اعدامت میکنیم و البته به او توصیه میکنند تسویه بدهیهایش را در اولویت کارهایش قرار دهد. واقعا شرایط سورئالیست…!
آن زمانی که یک داکومبا و یک باکومبا پیش روی بابک زنجانی گذاشته بود به او نگفته بود که باکومبایش هم به روش داکومبایی ست. بنده خدا بابک زنجانی فکر میکرد بدهیاش را که بدهد لابد آزاد میشود. کلی هم ملک و املاک و شرکت و کارخانه داشت که از چنگش بابت بدهی در آوردند و حالا که دیگر کمکم دارد کف گیر به ته دیگ میرسد، برایش دارند در مورد داکومبا و باکومبا شفاف سازی میکنند.!
البته کسی از وضعیت بابک زنجانی خبر ندارد و شاید واقعا بنده خدا در شرایطیست که هر روز دارد التماس میکند که زودتر اعدامش کنند و به همین دلیل دادستان محترم کل کشور تسویه بدهیهایش را به عنوان پیش شرطی برای اعدام ایشان تعیین فرمودهاند. به هر حال اگر مساله اینگونه نباشد واقعا درک آن از حد توان ما خارج است. البته یک احتمال دیگری هم وجود دارد که مثلا خواسته باشند به ایشان فرصت بدهند که قبل از اعدام بدهیهایش را تسویه کند تا آن دنیا حق الناس به گردنش نباشد. بالاخره کشور ما الهیست و علاوه بر مادیات، به معنویات و رفاه آخرت مردم نیز توجه دارد.
همینجا لازم است ذکر نمایم که ما هیچ سمپاتی با این آقا نداریم و میدانیم ایشان هم یک «همه چیزخوار» است ولی خب شرایطی که برایش بهوجود آمده است شرایط خاصیست که به قول شاعر “سِزَد ار عبرت بشر گردد…” ما ضمن آرزوی توفیق روزافزون برای سیستم قضایی ایران به همه کسانی که به شکلی «گیر» این سیستم میافتند توصیه میکنیم که شش دانگ حواسشان به داکومباها و باکومباهای باشد که در غیر این صورت ممکن است به سرنوشت مشابهی دچار شوید و انقدر داکومبا بنمایدتان تا دور از جان باکومبا شوید!