معماری با مصالحی از جنس دل

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم می خواهد آنچنان به تو نزدیک باشم
تا گرمی نفسهایت
حرارت عشق را به تن سرد من هدیه دهد
و آنگاه شعر چشمانت را
روزی پنج بار به نماز ایستم
دلم می خواهد
سبد سبد گلهای رازقی
برای نوازش چشمانت بیاورم
آنگاه که
معصو مانه ترین سلام را
در نگاه تو می خوانم
دلم می خواهد...
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
حرف‏های ما هنوز ناتمام …
تا نگاه می‌کنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که با خبر شوی!
لحظه عزیمت تو ناگزیر می‌شود
آی …
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان

چقدر زود
دیر می‌شود!
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]نـَه فنجان مـی خواهم
نـَه غزلِ حافـظ
رنگِ سرنوشتِ مــَن از
چشمـ های تــــو ...
پیداست ![/h]
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]چه دشوار است
انسان وار زیستن ، در سرزمین مترسک ها
آن جا که به نگاهی، به نام عشق
فریبت می دهند
و به دروغی، به نام محبت
دشنام ..![/h]
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
رسالت ..... شاید رسالت تو این باشد که گاهی .... بوزی بر افکارم و بدمی به واژه هایم و بروی دوباره زیر خاکستر ......
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل است دیگر...

یا شور می‌زند

یا تنگ می‌شود

یا می‌شکند..

آخر هم..

مهر سنگ بودن

می‌خورد روی پیشانی‌اش... !
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]مهرورزي هنر ايرانيان/ مانده از پيشينيان/ زنده بادا مهرگان/ همچو نوروز يادگار پارسيان/ تا كه هست يك ايراني اندر جهان/ الگوي آشتي و مهر است در جهان

10 مهر روز جشن مهرگان مبارک[/h]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
http://www.iran-eng.../images/smilies/icon_gol.gifفراموشم مکن هرگزفراموشت نخواهم کرد
http://www.iran-eng.../images/smilies/icon_gol.gifتودردل من اتشی هستی که خاموشت نخواهم کرد
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]آدمیست دیگر . . .
یک روز حوصله ی هیچ چیز را ندارد
دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور ...
|حسین پناهی|[/h]
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا کوچیکترازاونه
که ماتصورمی کنیم
فقط بایک عکس بزرگ
چشمامونوپرمی کنیم
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=6]انگار بهترین چیزی که از مهندسی یاد گرفتی،
"مرزبندی ست"!!!
مرزی کشیدی که "ما" را به "من و تو" تقسیم کرد...
همان لحظه ای که از غمم بی تفاوت گذشتی
و شاید دلشاد بودی
... اما انصاف نیست که سهم من از تمام عشقمان؛
"تنهایی " شود
و سهم تو " رهایی"...
کاش کمی دقیق تر محاسبه میکردی
فقط کمی...[/h]
 

Saretus

کاربر فعال
پای سگ بوسید مجنون ... خلق گفتند این چه بود
گفت این سگ گاه گاهی کوی لیلی رفته بود
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود ،گلی نرویید . روز ملاقات فرا رسید ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسید. شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود ،گلی نرویید . روز ملاقات فرا رسید ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .لحظه موعود فرا رسید. شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است.
شاهزاده توضیح داد : این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند : گل صداقت...!!!
همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!!!


[[برگرفته از کتاب: ((پائولو کوئلیو))]]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شجاعت:[/FONT]
[FONT=&quot]یكی از دبیرستان های دولتی تهران هنگام برگزاری امتحانات سال ششم دبیرستان...[/FONT]
[FONT=&quot]به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شد که[/FONT]
[FONT=&quot]”شجاعت یعنی چه؟”[/FONT]
[FONT=&quot]محصلی در قبال این موضوع فقط نوشته بود [/FONT]
[FONT=&quot]” شجاعت یعنی این ” [/FONT]
[FONT=&quot]و برگه ی خود را سفید به ممتحن تحویل داده بود و رفته یود اما برگه ی آن جوان دست به دست دبیران گشته بود وهمه به اتفاق و بدون …استثنا به ورقه سفید او نمره [/FONT][FONT=&quot]۲۰[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]دادند .[/FONT]
Bookmark[FONT=&quot] فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی می تونست باشه؟ [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]. [/FONT]
[FONT=&quot]!!!دکتر شریعتی!!![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

rzha

عضو جدید
همیشه مادررا به مداد تشبیه میکردمکه با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…*********ولی پدر ...یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکندخم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاستفقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …
 

rzha

عضو جدید
خداوندا به من بیاموز:
[SIZE=+0] دوست بدارم کسانی را، که دوستم ندارند
عشق بورزم به کسانی، که عاشقم نیستند
محبت کنم به کسانی، که محبتی در حقم نکردند
بگریم با کسانی، که هرگز غمم را نخوردند
[/SIZE]
[SIZE=+0] و بخندم با کسانی[/SIZE][SIZE=+0] که هرگز شادیهایشان را با من قسمت نکردند.[/SIZE]
 

marziye70

عضو جدید
فرشتگان از خدا پرسیدند:
خدایا تو که بشر را انقدر دوست داری .. چرا غم را افریدی؟؟؟؟
خدا گفت: غم را به خاطر خودم افریدم
چون این مخلوق من تا غمگین نباشد به یاد خالقش نمی افتد!!
Aram zistan.jpg
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شبها چه تلخ می گذرد ، روزها چه بد

بعد از تو لحظه ها چقَدَرسخت می رود
گریه همان و بی تو نشستن همان عزیز
غم بی حساب تر شده و درد بی عدد

این خواجه راست گفته و من هر چه می کنم
"بد عهدی زمانه زمانم نمی دهد"
سر روی دست، دست به زا نو گذشته است
عمرم به دستِ«می شود این یا نمی شود؟»
بس کن تو روز گار غریب و برای من
از باغ آه غنچه نچین هی سبد سبد!!

 

marziye70

عضو جدید
ما ادم ها همیشه صدا های بلند را میشنویم
پر رنگ ها را میبینیم
و کار های سخت را دوست داریم
غافل از این که
خوب ها اسان میایند
بی رنگ میمانند
و بی صدا میروند............
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از روی و رای تست شب و روز بر فلک

دیده بها و یافته فر ماه و آفتاب

از طارم سپهر به چشم مناصحت

در دولت تو کرده نظر ماه و آفتاب
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زار و نزار و خسته ام و بی قرار دوست
از من ای صبا ببر خبری تا دیار دوست

 

marziye70

عضو جدید
الهی اگر که من درویشم
ولی داراتر از تو کیست؟
که تو دارایی منی
الهی در شگفتم از کسی که
غصه ی خودش را نمی خورد
غصه ی روزی اش را میخورد......
 
بالا