گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دنیا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

هیچ کس اینجا گم نمی شود

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی درمه

یکی در غبار

یکی در باران

یکی در باد

و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می ماند
ردّ پایی ست

و خاطره ای که هر از گاه پس میزند



 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز





اندوه که از حد بگذرد،

جایش را میدهد به یک بی اعتنایی مزمن،

دیگر مـهـم نیست

بودن یا نبودن،

دوست داشتن یا نداشتن،

آنـچه اهمیت دارد

کشداری رخوتناک حسی است،

که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند،

در آن لحظه فقط در سکوت غرق می شوی،

و نگاه میکنی و نگاه ....!!!!!


عزیز من
نمیدانی وقتی غمی داشته باشی
و نتوانی سخن بگویی در خود غرق میشوی
اما میدانی همان سکوت زیباست حداقل این هست که با خدای خود تنها خلوت میکنی
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس ِ دلتنگی ست
چشمانم طوفانی... و خیالــم

ابری ست چتری برایـــــم بگیر
حتـــی خیالی . . .
خیس دلتنگـــی شده ام !...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
..............

..............

تنهایی حسی نیست که بشود نوشت
تنها کافیست به قلبت رجوع کنی تا بفهمی تنها هستی یا نه
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گاهی وقتا... بعضی آدما...با یه حرف... با یه کار...[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دونن که پاشون میذارن رو گلوی آدم و فشار میدن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دونن که ذره ذره آدم داغون می کنن...[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نمی دونن که یه زخمی میذارن تو وجود آدما که تا مدت ها دردش حس میشه...[/FONT]
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی ادمیت فراموش میشود
اما بدتر از ان این هست که خود ادم را فراموش میکنند
انگار مرده ای هستی در میان زندگان
 

samaneh91

عضو جدید
زندگی خوردن و خوابیدن نیست
انتظار و هوس و دیدن و نادیدن نیست.
زندگی چون گل سرخی است
پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطیف.
یادمان باشد اگر گل چیدیم
عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
از خاطرات با تو بودن
شبی را
به یاد دارم
که دست به هر تکه از آسمان
می زدم
ستاره ای متولد میشد
 

shamira

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبـــــــیه مه شده بـــــــــودی
نه میــــــــشد در آغوشت گرفــــــت
و نه آنســـــــــــوی تو را دیـــــــد
تنـــــــــــــها میشد در تـــــو گم شد
که شـــــــدم…
 

samaneh91

عضو جدید
[FONT=&quot]دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد[/FONT]
[FONT=&quot]مجنون تر از ليلي شيرين تر ا فرهاد[/FONT]
[FONT=&quot]اي عشق از اتش اصل و نصب داري[/FONT]
[FONT=&quot]از تيره ي دودي از دودمان باد[/FONT]
[FONT=&quot]اب از تو طوفان شد خاك از توخاكستر[/FONT]
[FONT=&quot]از بوي تو اتش در جان باد افتاد[/FONT]
[FONT=&quot]هر قصر بي شيرين چون بي ستون ويران[/FONT]
[FONT=&quot]هر كوه بي فرهاد كاهي به دست باد[/FONT]
[FONT=&quot]هفتاد پشت ما از نسل غم بودن[/FONT]
[FONT=&quot]ارث پدر مارا، اندوه مادر زاد[/FONT]
[FONT=&quot]ازخاك ما در باد، بوي تو مي ايد[/FONT]
[FONT=&quot]تنها تومي ماني ما ميرويم ازياد[/FONT]
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتی شتاب رفتن من ازبرای توست
آهسته تربرو که دلم زیرپای توست
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه به دیروزهایی که بودی فکر می کنم ؛

و نه به فرداهایی که “شاید” بیایی !

می خواهم امروز را زندگی کنم ….

خواستی باش ،

نخواستی نباش … !!!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
غم هایی که چشمها رو خیس نمیکند زودتر به استخوان میرسند
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازی زندگی مثل بازی منچ می مونه
بعضیا تند تند 6 میارن و لحظه به لحظه میرن جلو و جلوتر.
بعضیام فقط لنگ یه 6 اند که لا اقل بازی رو شروع کنند ..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تَنهایے یعنی،

دوستات همه on باشـن

ولے نتونے با هیچ ڪـدوم درد دل ڪنے

مجبور میشے درداتو بنویسے،

تا شایـد همونا لایڪ ڪننـد !!


تنهایی تلخ هست
گم میشوی در میان انبوه احساس اما نه کسی میبیند و همه نیز میبیند
کاش کمی پرواز بلد بودم تا شاید خودم را از غمها ازاد کنم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حضور بعضی از آدم ها
درست شبیه دانه انگور است !
ماندنشان اگر چه فقط برای مدتی است
اما سرنوشت آدمی را به مستی می کشاند ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنها میشود لبخندی زد ان هم در کنار کسانی که نمیشود دید اما میشود مطالبی که مینویسن از غمشان از عشقشان و از مشکلاتشان را خواند کاش میشد لبخندی زد به انها و دستشان را گرفت ارام بگویم من میفهمم حرفت را اگر غمی داری اگر مشکلی داری و اگر تنهایی اما بدان این خودت هستی که میتوانی کاری کنی تا تنها نباشی کسی نمیتواند مجبورت کند
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گـــفتند:

فـــرامــــوش کــــــردن کـــــار ســــاده ایست!!!

" تــ ـ♥ـ ــو"فــــرامــــوش کــــن...

مــــن ایــــن ســـــاده ها را بلـــــد نیستم..!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نوشته بودی:

"گم شده ای دارم نه فراموش شده ای"

سالها بین این دو واژه سردر گم بودم.

امروز کاغذ را که سوزاندم

حس کردم فراموش شدن بیشتر بوی سوختن میدهد!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حـــوا ...؟
تـــو!!! ...
مگــــــر سیب را پوست کنـدی خــــوردی؟
که دنیـــا این گــــونهـ پـوست مــا را مـی کند!!!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من صبورم اما . . .

به خدا دست خودم نيست اگر می رنجم

يا اگر شادی زيبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم

آه . . . اين بغض گران صبر نمی داند چيست !!!! .
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتی "ما به درد هم نمی خوریم..."

اما هرگز ندانستی که من تورا....
برای دردهایم نمی خواستم...!!
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی با خود فکرمیکنم که چرا زنده ام هنوز....

مگر نگفته بودم "بی تو میمیرم...؟؟"

نمیدانم خدا یادش رفته مرا بکشد....

یا تو قرار است برگردی...؟؟!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا