مشاعرۀ سنّتی

[narges*]

از دوريت چه دارم ، غير از دلي شکسته
ذهني هميشه ابري ، فکري هميشه خسته

هر چه دلم خواست ،نه آن میشود

هر چه خدا خواست ، همان میشود​

 

[t@hi]

هستیم را فدا کردم
اما چه سود حتی ندیدی مرا
حتی لبخندی نزدی[/QUOTE
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی که اخر امد دوسداران را چه شد

 

[aynaz.m]

تندرستان را نباشد درد ریش
جز به هم دردی نگویم درد خویش
گفتن از زنبور بی حاصل بود
با یکی در عمر خود نا خورده نیش

شیشه ای بود دلت
اما باورت داشتم
نگاهت دروغی بود اما باز باورت داشتم
اما افسوس که نمیفهمی حس عشقم را
اما نمیدان

 

[*zahedan]

هستیم را فدا کردم
اما چه سود حتی ندیدی مرا
حتی لبخندی نزدی

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

 

[aynaz.m]

هستیم را فدا کردم
اما چه سود حتی ندیدی مرا
حتی لبخندی نزدی[/QUOTE
یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی که اخر امد دوسداران را چه شد

دیدنت تلخ هست
اخر به یاد میاورم تمام دروغهای زیبایت را

 

[*zahedan]

هر چه دلم خواست ،نه آن میشود

هر چه خدا خواست ، همان میشود​

دل چو نالد سوز و آهش عرش را لرزان کند
خشم و نفرت در نگاهي عشق را ويران کند
سوختيم از بسکه لرزانديم عرش کبريا
ساقيا جامي ده . اين هردرد را ، درمان کند
….............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`,

’`,•’

 

[t@hi]

دیدنت تلخ هست
اخر به یاد میاورم تمام دروغهای زیبایت را

افتادگی اموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد اب زمینی که بلند است

 

[aynaz.m]

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد

دنیا بی توزیبا نیست
دنیایت را هدیه نکن به هر کسی
بدان دلی برایت میتپد

 

[aynaz.m]

افتادگی اموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد اب زمینی که بلند است

تو میگویی سلام
من میگویم خداحافظ
اخر دیگر ان دخترک ساده نیستم

 

[t@hi]

تو میگویی سلام
من میگویم خداحافظ
اخر دیگر ان دخترک ساده نیستم

مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق امدو من دولت پاینده شدم

 

[*zahedan]

دنیا بی توزیبا نیست
دنیایت را هدیه نکن به هر کسی
بدان دلی برایت میتپد

دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن

​

 

[aynaz.m]

مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم
دولت عشق امدو من دولت پاینده شدم

میلاد تو بهترین روز زندگیم هست
نمیدانی چقدر مهم هست روز تولدت

 

[aynaz.m]

دل نیست این دلی که به من دادی
در خون تپیده آه رهایش کن
یا خالی از هوی و هوس دارش
یا پای بند مهر و وفایش کن

​

نگو میری
نگو تنهام میذاری
اخه این دل طاقت نداره

 

[*zahedan]

نگو میری
نگو تنهام میذاری
اخه این دل طاقت نداره

هرگز گمان مبر ز خيال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
….............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`,

’`,•’
............……....`’•,,•’` ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ

 

[t@hi]

هرگز گمان مبر ز خيال تو غافلم
گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
….............…,•’``’•,•’``’•,
...........…...…’•,`,

’`,•’
............……....`’•,,•’` ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ

ماهم هم شکسته خاطرو دیوانه بوده ایم
ماهم اسیر طره یه جانانه بوده ایم

 

[*zahedan]

ماهم هم شکسته خاطرو دیوانه بوده ایم
ماهم اسیر طره یه جانانه بوده ایم

مرغ در دامم مرا پروانه پرواز نيست
درگلويم نغمه هست و رخصت آواز نيست

 

[t@hi]

مرغ در دامم مرا پروانه پرواز نيست
درگلويم نغمه هست و رخصت آواز نيست

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[*zahedan]

تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

هنري نيست جانا دل تو شکسته يینم
من يیر شاد و شنگول غم تو زدل به چينم

​

 

[self.f_t_m990]

هنري نيست جانا دل تو شکسته يینم
من يیر شاد و شنگول غم تو زدل به چينم

​

مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم/هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

 

[it_solver]

یکدل و یک جهت و یک رو باش
از دو رویان جهان یک سو باش

 

[*zahedan]

شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
​

​

​

​

​

​

این شقایق با نگاهی سرد پرپر می شود
​

​

 

[bita-77]

شیشه ی دل را شکستن احتیاجش سنگ نیست
​

​

این شقایق با نگاهی سرد پرپر می شود
​

​

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم

 

[*zahedan]

در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی‌شوی که ببینی چه می‌کشم

من اگر تنهای تنهایم ، اگر دیوانه ام

از برای عشق زیبا چهرگان ویرانه ام

​

 

[bita-77]

من اگر تنهای تنهایم ، اگر دیوانه ام

از برای عشق زیبا چهرگان ویرانه ام

​

[FONT=times new roman,times,serif]مــــــرگ دل آرزویت اگــر بــود مانـــــده بودی اگـــر، می شنیـــــــــدی[/FONT]

 

[some1]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم
[/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم [/FONT]​

[/FONT]

 

[m.r119]

تمام سهم من از تو ...یه حلقه س که توو دستامه

تمام سهم تو ازمن ...یه عشق بی سرانجامه

تو بارونی ترین ابری ...من از پاییز لبریزم

چه معصومانه می باری ...چه مظلومانه می ریزم ​

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

[vajiheh.kh]

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد

 

[*zahedan]

میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

زدستم بر نمي خيزد که بي تو يگدم بنشينم
بجز رويت نمي خواهم که روي هيچکس بينم

 

[*zahedan]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد
که هر چه دیده بیند دل کند یاد

در نگاهت حسرت شعری خفته است
در نگاهت بودن دردی رسته است
در جای جای ان نگاهت همان غمناک اسمان تو
باز هم اشک دریایی را شسته است...

 

[vajiheh.kh]

در نگاهت حسرت شعری خفته است
در نگاهت بودن دردی رسته است
در جای جای ان نگاهت همان غمناک اسمان تو
باز هم اشک دریایی را شسته است...

تا تو نگـــــــاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است